هدف پژوهش حاضر، دفاعی از اصل گرایی در استدلال اخلاقی است. براین اساس، کبرای استدلال را یک اصل اخلاقی تشکیل می دهد؛ اما همچنین موقعیت و وضعیتی که فعل در آن قرار دارد، می تواند مقدمۀ دیگر استدلال به شمار آید. در این پژوهش، ابتدا گزارشی از اصل گرایی راسی ارائه می شود، سپس نقدها و اعتراضات دنسی بر رویکرد راس دربارۀ اصل گرایی تبیین می شود. درادامه، ضمن نقد خاص گرایی دنسی، دوباره به اصل گرایی راسی پرداخته و از آن دفاع خواهد شد. نتیجۀ این مباحث این خواهد بود که در یک استدلال اخلاقی باید همۀ جوانب، اعم از اصل و موقعیت و وضعیت را در نظر گرفت و رویکردهای مطلق گرایی افراطی و اصل گرایی اخلاقی حداکثری موفق نیستند؛ زیرا دستِ کم نمی توانند مشکل تعارض اخلاقی را حل کنند.