هنر در عصر صفوی در همراهی با گفتمان(های) مسلط جامعه به یک ابزار قدرت و در سطحی دیگر به خشونت نمادین بدل میشود، این مسئله از آنجا که بسیاری از هنرهای صفوی از جمله قالیبافی در کارگاههای درباری تولید می شده اندو تحت حمایت و نظارت مستقیم دربار بوده قابل تامل است و این ذهنیت را تشدید می نماید که دربار به نوعی تلاش داشته علایق و جهانبینی خود را تا بر روی این تولیدات هنری فرهنگی و اجتماعی انعکاس دهد. نقشمایه ها، نمادهاو نشانه ها در قالی سبک شهری، بازتاب دهنده ی گفتمانهای غالب و نشاندهنده مناسبات و روابط موجود در جامعه و ارزشها و هنجارهای آن می باشد، این میدان جدید یکی از قویترین میدانهای هنری عصر صفوی بوده که اشکال بالقوه ایجاد نمود که در شرایط خاص فعال و کاربردی شدند.هدف اصلی پژوهش شناسایی رابطه گفتمانی بر میدان قالی صفوی و تجلیات خشونت نمادین بر طرح و نقش قالی این دوره است. ماهیت پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش تحلیلی توصیفی به تبیین عملکرد گفتمانی و مظاهر خشونت نمادین در میدان قالی سبک شهری دوران پرداخته است. رویکرد مورد استفاده در تفسیر، نظریه قدرت نمادین پی یر بوردیو میباشد. این رویکرد سبب گردید تا دریابیم نظارت و توجه ویژه به کیفیت و تولید و استفاده دولت صفویه از فرهنگ و هنر برای توسعه و تعمیق گفتمان های خود موجب شکل گیری میدانهای تخصصی در حوزه های گوناگون و بلاخص میدان جدید قالی سبک شهری شده است.خشونت نمادین نیز حاصل شکل گیری همین میدان تخصصی است و به کنشگر این امکان را می دهد که هنر را آنگونه خلق کند که شرایط میدان قدرت اقتضا می کند.