آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

با وجود اجماع دانشمندان علوم اجتماعی بر دینداری افزون تر زنان نسبت به مردان در کلیه ی ادیان و مذاهب، تبیین چرایی این الگوی باثبات تجربی یک معمای علمی محسوب شده است. برای حل این معما، جامعه شناسان نیز تلاش های نظری گوناگونی انجام داده اند که جدیدترین آن در اواخر قرن بیستم به عنوان «نظریه ی ترجیح ریسک» ارائه گردید. مدعای اصلی این نظریه آن بود که بخش مهمی از تفاوت های جنسیتی در دینداری را می توان به سطوح مختلف ترجیح ریسک یا ریسک پذیری/ریسک گریزی میان زنان و مردان اسناد داد. مطالعه ی حاضر در تداوم همین حوزه ی مطالعاتی جدید در جامعه شناسی دین در خصوص ارتباط ریسک پذیری/ریسک گریزی و دینداری در پرتوی یک مدل نظری ترکیبی شکل گرفت. از این رو، در سطح نظری تلاش شد تا با ترکیب نظریه ی جرم شناسانه ی «قدرت-کنترل» و نظریه ی جامعه شناسانه ی «ترجیح ریسک» مدلی برای تبیین جامعه شناسانه ی تفاوت های جنسیتی در دینداری تدوین گردد. سپس، در سطح تجربی تلاش گردید تا با مقابله ی این مدل نظری با داده های حاصل از جمعیت ملّی مسلمانان ایرانی میزان انطباق و تناظر پیش بینی های این مدل نظری با داده ها و شواهد تجربی مورد ارزیابی و داوری سیستماتیک قرار گیرد. در مجموع، نتایج حاصل از این پژوهش حکایت بر حمایت تجربی مدل نظری مزبور در میان مسلمانان ایرانی داشت به نحوی که دو سازه ی «ساختار خانوادگی» و «ریسک گریزی» توانستند شکاف جنسیتی در تمامی ابعاد دینداری مسلمانان ایرانی را به طرز قابل ملاحظه ای کاهش دهند.

تبلیغات