دین هنگام دگردیسی از صورت الهی به صورت انسانی متلوّن و متنوّع می شود و در قالب های جدیدی به نام سنخ های دین داری ظهور می کند. این مقاله بر آن است تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی به مطالعه ی یکی از جلوه های دین داری در قرآن کریم به نام خودمحوری، در قالب سه مؤلفه؛ عدم سیادت دین، توجیه و گزینش بپردازد. یافته های به دست آمده مؤید آن است که فرد دین دار با عملکردهایی از جمله ارجح دانستن تشخیص خود بر تشخیص مرجع های دینی، توجیه عملکردهای خودمحورانه و برخوردهای گزینشی و انتخابی، قسمتی از مسیر دین داری را بدون راهنما طی می کند. این عملکرد موجب آسیب رسانی به حیات فردی و اجتماعی دین می شود. زیرا این افراد از یک سو به خاطر عدم درکی جامع از دین، مسیر دین داری را همراه با خطا می پیمایند، و از سویی دیگر با ظهور این درک های ناقص در فضای عمومی اجتماع، موجودیّت و موضوعیّت کامل دین خدشه دار می گردد و زمینه برای تحزّب و فرقه گرایی به وجود می آید. نتیجه اینکه دین داری خودمحور سیادت دین را در متن زندگی انسان به حاشیه می راند و در تقابل با مبنایی ترین مبحث دین داری در قرآن کریم یعنی «تسلیم» قرار دارد.