تربیت کودکان در جامعه مدرن امروز چنان پیچیده است که انتظار ایفای نقش از سوی خانواده به تنهایی، توقعی دور از انتظار می نماید؛ چنان که نظام تربیت رسمی نیز صلاحیت لازم برای انجام این امر را به تنهایی ندارد و صرفاً در سایه تعامل کارآمد این دو نهاد است که می توان نظام تربیتی کودک را به شکل مناسب مدیریت نمود. یکپارچگی سیستم تربیتی در تعامل بین خانواده و نظام تربیت رسمی، سبب هم افزایی در فرایند و روندهای تربیتی می شود. این پژوهش درصدد بررسی و واکاوی مبانی و اصول تربیتی برای تعامل مناسب خانواده و مدرسه در حوزه تربیت کودکان است. بر اساس روش تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، دیدگاه های صاحب نظران دو حوزه تعلیم و تربیت و خانواده و همچنین دیدگاه اسلامی با تکیه بر رویکردهای فقهی، تفسیری و فلسفی احصا شد و در انتها یافته های پژوهش با تجزیه و تحلیل داده ها استنتاج و اصطیاد گشت. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر اساس نگاه قرآنی روایی و با توجه به ملاحظات تربیتی، «ولایت الله» مبنا و پایه اصلی تعامل خانواده و نظام تربیت رسمی و «اصلاح شیوه های نادرست تربیتی توسط طرف مقابل»، «لزوم ترکیب نگاه کل نگر نظام تربیت رسمی و جزء نگر خانواده»، «عدم انحصارطلبی در تربیت»، «اعتماد متقابل»، «مدیریت متعهدانه» و «وجود فضای حمایت زا» اصولی اند که مسیر تعامل و مشارکت خانواده و مدرسه را اصلاح و هموار می سازد.