هدفدار بودنِ نظام هستی، غایتمند بودن تاریخ و ضرورت به تکامل نهایی رسیدن فرد و جامعه بشری، یکی از آموزههایِ مشترکِ همه ادیان الهی است که در قرآن کریم، گزارش شده است؛ افزون بر آموزههای وحیانی، از قرن هفدهم که اندیشه تکاملِ تاریخ و جامعه، از سوی اکثر مورخان، فلاسفه تاریخ، دانشمندان علوم اجتماعی، جامعهشناسان و مردمشناسانِ مغربزمین، پذیرفته شد، بسیاری از اندیشمندان آن سامان، همچون اسپنسر و تایلور(tylor)، پاسکال(pascal)، ئیگو، اگوست کنت، کندرسه(condorcet) و هگل که قائل به روح مطلق جهانی است، بر آن شدند که برای گونه، چگونگی و کیقیتِ تکامل جامعه و تاریخ انسانی، اشکال معینی را ترسیم کنند. اگرچه مبنا و نوع نگرش و تفاصیل اندیشه آن متفکران، با چالشهای فراوانی، همراه است و بررسی آن از عهده این مقاله، خارج است، ولی براساس آیات قرآن کریم و روایات نبوی و اهلبیت:، هدفداری نظامِ آفرینش، غایتمندی تاریخ و تکامل آحاد و جامعه انسانی، با ظهور منجی آخرالزمان در جامعه مهدوی، تحقق و تجلی مییابد. یافتههای این مقاله که با روش توصیفی _ تحلیلی به بازخوانی آیات و روایات پرداخته، این واقعیت را مدلل میسازد که آرمانشهر مهدوی، تنها جامعهای است که عالیترین مرحله تکاملی تاریخ، جامعه و کمال افراد انسانی را به نمایش میگذارد و انسان را در اوجِ بندگی حضرت حق، عقلانیت و دانشمندی قرار میدهد؛ بدینسان آرمانشهر مهدوی، از یک سو، تجلی کمالیافتگی خرد، بلکه همه ابعاد و فضایل انسانی و از سوی دیگر، تحقق رحمت گسترده ربوبی است که جهانیان را برای برخورداری از آن رحمت، آفریده است.