زیست اخلاقی همواره دغدغه اصلی ادیان و اندیشمندان بوده و عقل و وهم به عنوان دو رکن لازم برای تحقق زیست اخلاقی مطرح بودهاند؛ حال آنکه اصولا این دو بدون استعانت از عنصر خیال اثر بخش نخواهند بود. در اندیشه عرفان اسلامی خیال یکی از ارکان تشکیل دهنده نظام هستی (خیال منفصل) و نهاد انسان (خیال متصل) بوده است. مسأله این تحقیق این است که از منظر عرفان اسلامی، بهویژه اندیشههای ابن عربی میان عالم خیال و حقائق اخلاقی چه نسبتی برقرار است و قوه خیال چه نقشی در زیست اخلاقی دارد؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از دادههای کتابخانهای نشان میدهد که سالک با تکیه بر توانمندیهای قوه خیال میتواند با صور نورانی موجود در خیال منفصل مرتبط گشته و با تهذیب خیال از خواطر شیطانی و نفسانی به مشاهده معانی اخلاقی متمثل شده در عالم مثال بپردازد که نتیجه آن ایجاد انگیزه، شور، رغبت و اراده مستمر در جهت اخلاقی زیستن و تحصیل اخلاق توحیدی است.