گذار از بحرانهای زیستمحیطی بدون تغییر نگرش و سبک زندگی بشر، امری ناممکن است. زیستبومگرایان با تکیه بر همین تغییر نگرش و سبک زندگی کوشیدهاند با ورود به علوم مختلف، از ظرفیتهای آنها برای بهبود وضعیت محیط زیست بهره ببرند. الهیات و متون دینی به سبب گستره نفوذ خود قابلیت ایجاد چنین تغییری را دارند. متن اوستا به سبب ارزش دینی و اسطورهای آن و بسامد موضوعات در پیوند با محیط زیست از این دیدگاه درخور بررسی است. پژوهش پیشرو با رویکرد زیستبومگرایانه و با نگاهی تطبیقی، در پی آن است که به چگونگی تأثیرگذاری گزارههای اوستا بر سبک زندگی و نگرش افراد بپردازد و ضمن نقد برخی از پیامدهای احتمالی منفی، به ارزیابی جامع از قابلیتهای این متن برای صیانت از محیط زیست دست یابد. نتایج پس از پژوهش بر گزارههای اوستا نشان دادند منشأ کهنالگویی روایتهای نمادینآن، متأثر از ناخودآگاه جمعی و نیز تأثیرگذار بر ناخودآگاه انسان است؛ این، امتیاز اصلی متنهایی است که ارزش دینی اسطورهای دارند.گذشته از معدود گزارههای اوستا که با اهداف زیستبومگرایانه تناقض دارند، بسامد بالای مفاهیمِ در پیوند با محیط زیست و ارزش اسطورهای آنها ظرفیتی بالقوه و شایان توجّه برای زیستبومگرایان است. افزون بر تأثیرگذاری مستقیم این اثر بر باورمندان دیانت زرتشتی، تأثیر ژرف آن بر گویشوران زبانهای هند و اروپایی درخور توجّه است. این پژوهش، عمدتاً بر پایه نظریه ژیلبر دوران در حوزه تخیل و نمادپردازی برآمده از تخیّل با رویکرد اسطورهشناسی تطبیقی است.