نسبت میان مبانی ریاضی و خلّاقیت در طراحی معماری اهمیت فراوانی دارد. براساس دیدگاه معمارانی چون سالینگاروس صرفاً با رجوع به ریاضیات، می توان طرحی را ارائه و حتی شهری را بنا کرد؛ اما کانت در کتاب نقد قوه حکم، بر آن است که در خلق یک شیء، که بتواند ابژه زیبایی شناختی باشد، نیازمند یک نابغه هستیم؛ یعنی کسی که براساس ایده های نو و نه صرفاً قوانین ازپیش موجود، مانند قواعد ریاضی به خلق شیء اقدام می کند. در غیر این صورت، سازه مذکور نه تنها اثر هنری نیست، بلکه ابژه زیبایی شناختی نیز نیست. به این معنا که ما نمی توانیم حکم خود را دارایِ چنان کلیتی بدانیم که دیگران را نیز دربرگیرد. یعنی نمی توانیم انتظار داشته باشیم که دیگران نیز آن لذت را دریافته باشند؛ بنابراین، این سازه ها به عنوان اموری مطبوع در نظر گرفته خواهند شد؛ نه اموری زیبا. پژوهش حاضر، در پی ارزش گذاری میان سبک های مختلف معماری نیست و صرفاً خوانشی کانتی از دیدگاهِ سالینگاروس و امثالِ وی در حوزه معماری ارائه می دهد.