زمینه و هدف: با وجود وسعت و غنای موضوعی و تنوع مباحثی که در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی پیش روی محققان است، نظریه پردازی در این رشته با کمبودهایی روبروست. با توجه به جایگاه اعضای هیات علمی در توسعه نظریه پردازی در این رشته، این پژوهش به دنبال شناسایی موانع نظریه پردازی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی از دیدگاه اعضای هیات علمی است. روش: این پژوهش، پژوهشی کیفی است. به منظور گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. اعضای هیات علمی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه های ایران، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. در مجموع با 18 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های بیرجند، تربیت مدرس، تبریز، شهید باهنر کرمان و شهید چمران اهواز مصاحبه صورت گرفت. داده های گردآوری شده بر مبنای نظریه زمینه ای طی سه مرحله کدگذاری شد. یافته ها: بعد از انجام کدگذاری، 10 طبقه محوری بدست آمد. از میان 10 طبقه محوری، طبقات «شخصیت متزلزل» و «ایراد نظام باور» به عنوان متغیرهای مرکزی انتخاب شدند. به توصیه گلیزر از طبقه ایراد نظام باور به طبقه شخصیت متزلزل ارجاع داده شد و این طبقه به عنوان متغیر مرکزی شناخته شد. اصالت/ارزش: بررسی موانع نظریه پردازی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی با رویکرد کیفی نشان دهنده اصالت این پژوهش است. یافته ها و پیشنهادات این پژوهش می تواند به رفع موانع و ایجاد بسترهای مناسب برای توسعه نظریه پردازی در رشته علم اطلاعات کمک می کند.