چکیده

دانش اصول فقه از زمان پیدایش آن تاکنون تحول های زیاد و متنوعی به خود دیده و در پس آن، ساختارهای گوناگونی برای تنظیم مباحث آن ارائه شده است. این ساختارها در مراحل آغازین ابتدایی و ساده بوده و به مرور زمان و براساس گسترش مسائل آن، پیچیده و سخت شدند. نداشتن مقسم واحد، عدم رعایت در توازن بخش ها و فصول، ذکر نشدن برخی مباحث مهم، موازی کاری، عدم مناسبت زیرفصل با فصل، ابهام و اجمال از مهم ترین ایرادهای ساختارهای مطرح به شمار می روند. قبول توسط اکثر اهل فن؛ هماهنگی با چینش های گذشته تا حد امکان؛ پوشش همه مباحث؛ مناسبت بحث با جای آن؛ عدم ذکر مباحث استطرادی؛ ترتیب منطقی و منظم؛ عدم پیچیدگی زیاد؛ عدم تکرار؛ پرهیز از اطناب ممل و اجمال مخل؛ بهترین بودن از مهم ترین مختصات ساختار مطلوب است. این مقاله با روش تحقیق توصیفی تحلیلی انتقادی و اسناد کتابخانه ای، مهم ترین ساختارهای پیشنهادی از سوی اصولیان شیعه برای دانش اصول فقه را بررسی کرده و سپس براساس مختصات ساختار مطلوب، چینش پیشنهادی را طرح می کند. این چینش هفت بخش دارد: آشنایی با اصول فقه؛ شناخت احکام؛ تعیین ادله استنباط احکام؛ دلالت ادله احکام؛ عوارض ادله احکام؛ تعادل و ترجیح ادله احکام؛ امتثال احکام.

تبلیغات