آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

با ظهور مدرنیته، بحران معنا گریبانگیر انسان آخرالزمانی گشته است. نگرش انسان گرا، معناداری زندگی را عمدتاً در گرو خودمختاری و استقلال آدمی می داند و ارزش های دینی را نفی می کند. از سویی رنج و درد در حیات انسانی، پناهگاهی برای ادعاهایی مبنی بر گزاف دانستن جهان، بی معنایی زندگی و حتی الحاد بوده است. با عطف نظر به این مسئله که حکومت موعود، تحقق اراده الهی و وعده خداوند به همه امت های پیشین است این پرسش مطرح می گردد که معنای زندگی در عصر ظهور چیست و با چه مؤلفه هایی از دوران دیگر حکومت های الهی متمایز است. یافته های پژوهش نشان داد معنای دینی زندگی در آن عصر، در مقایسه با دیگر دوره های تاریخی حاکمیت دین، از رشد کمی و کیفی همه شاخصه ها برخوردار است و تابعی از تحول معرفتی، جامعه شناختی، تکوینی و روان شناختی است که برآیند آنها به پیوند وجودی انسان با امام می انجامد. شبکه هایی از غایات جزیی در فرآیندی معنادار به تولید معنای نهایی دست می زنند و معنای زندگی از وجود یک شخص انسانی برتر، نشات می گیرد، پرسش «معنا چیست؟» جای خود را به «معنا کیست؟» می دهد و با تامین شاخص های وجودی معناداری، حیات طیبه در پناه جویی و ارتباط با امام در حکومت مهدوی تحقق می یابد.

متن

تبلیغات