پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر یادگیری آموزش معکوس و آموزش سنتی بر اشتیاق تحصیلی درس ریاضی دانش-آموزان ابتدایی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر و دختر پایه پنجم ابتدایی شهرستان تالش در سال تحصیلی 99- 1398 تشکیل می دادند. نمونه این پژوهش شامل 39 نفر دانش آموزان پسر و دختر پایه پنجم ابتدایی، شامل 22 نفر گروه آزمایش و 17 نفر گروه کنترل می باشد، که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. بدین صورت که ابتدا دو مدرسه از بین مدارس ابتدایی شهرستان تالش که در دسترس بوده اند انتخاب و سپس از هر مدرسه کلاس پایه پنجم که شامل دانش آموزان پسر و دختر بودند و حجم تقریبا برابری داشتند انتخاب شدند. دانش آموزان هر کلاس در دو گروه آزمایش معکوس و گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اشتیاق (Wang et al, 2011) که دارای سه جنبه رفتاری، هیجانی و شناختی اشتیاق به مدرسه بود استفاده شد که می تواند تمام جنبه های اشتیاق تحصیلی مربوط به درس ریاضی را بسنجد. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای این پرسشنامه بالای 7/0 برآورد شد. داده ها از طریق آزمون آماری آنالیز کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه های پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش معکوس بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان مورد تأیید قرارگرفته است و دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان گروه کنترل در پس آزمون، به طور معنی داری اشتیاق تحصیلی بیشتری داشتند.