از دیرباز، سرزمین ایران در معرض بلایای طبیعی مختلفی از جمله خشک سالی و قحطی، سرمای شدید، سیل، زلزله و نیز انواع بیماری های خطرناک و مختلف قرارداشته وهر کدام از این وقایع باعث مرگ و میر تعداد زیادی از مردم و نامساعد شدن اوضاع جامعه شده است.در بیشتر موارد شدت این بلایا به حدی بوده است که حتی شاعران و نویسندگان نیز آن را در متون ادبی گزارش کرده اند. در پژوهش حاضر ضمن مطالعه تعدادی از متون نظم و نثر ادبی و تاریخیِ قرن چهارم تا هشتم ه. ق بازتاب این وقایع را تا حد امکان نشان داده و از حیث سیاسی و اجتماعی بررسی و تحلیل نموده است . نتایج نشان می دهد شیوه شاعران و نویسندگان در بازتاب این وقایع یکسان نبوده است؛ بیان متون نظم با عواطف بیشتر و متون نظم با تفصیل و جزئیات بیشتری همراه است . آثار روحی و روانی مردم، مرگ و میر و ویرانی شهرها و روستاها، شیوه حاکمیت در برخورد با این بلایا ، مباحثی ست که در مطالب پیشِ رو به آن ها پرداخته-شده است.