بر این باوریم که ادبیات هر ملت یکی از عناصر اصلی هویت ساز آن به شمار می رود، به همین جهت می توان گفت ادبیّات فارسی آینه تمام نمای فرهنگ و آداب و رسوم این سرزمین است. یکی از موضوعات مورد توجّه شاعران ادوار مختلف شعر فارسی، بازی های سنتی نظیر چوگان است و شاید بتوان کمتر شاعری را نام برد که واژه «چوگان» در اشعارش وجود نداشته باشد. بازی چوگان از نظر تاریخی در ایران دارای فراز و فرودهایی است به گونه ای که در دوران صفویه به افول و فراموشی سپرده شد، اما بعد از سه قرن دوباره احیا می شود. شاید بتوان دلیل این امر را در پیشینه و ریشه این ورزش در ایران نام برد. در متون منظوم شعر فارسی (به خصوص سبک خراسانی) با کاربرد فراوان واژه چوگان رو به رو هستیم و این کاربرد به دو صورت در شعر سبک خراسانی نمود یافته است: هم نشانگر پیشینه تاریخی این ورزش است و هم کاربردی ادبی دارد و شاعر با استفاده از این واژه صناعات ادبی زیبایی نظیر، استعاره، تصویر، تشبیه و کنایه خلق نموده است. نتایج پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای فراهم آمده است، نشان می دهد که با تکیه بر شعر فارسی، بازی چوگان خاستگاه ایرانی دارد و با سه صنعت: تشبیه، استعاره و کنایه در شعر فارسی نمود یافته است.