از بنیان های نظریه تفسیر ادبی امین خولی، اندیشه های نواعتزالی است. این مقاله با رویکرد تحلیلی-انتقادی مبتنی بر داده-های اسنادی، ضمن معرفی نظریه خولی، مختصات جریان فکری نومعتزله را در نظریه خولی که در رهیافت های تفسیری بعد او، موثر بوده، آشکار و نقد کرده است. از امتیازات مبانی نواعتزالی خولی، رویکرد تفسیر اجتماعی نظریه اوست. در مقابل کاستی های ناشی از جریان نومعتزله، چالش هایی را متوجه آن ساخته ازجمله نگاه نوآورانه در تمام ابعاد دین، گسست پیوند با سنت تفسیری، نسبی بودن فهم ها از قرآن و غلبه متن محوری در تفسیر. همچنین فقدان نگاه وحیانی به عقل از آسیب های این نظریه است؛ ضمن اینکه توجه افراطی به فهم مخاطبان اولیه و غفلت از فرهنگ سازی قرآن، زمینه ساز گرایش به تفسیر فرهنگی خواهد شد. بنیان های نواعتزالی نظریه خولی همچون عدم تنقیح مبانی فهم متن و تبیین جهان بینی، آن را فردمحور کرده است. در نگاه نومعتزله قرآن به عنوان متنی زنده فارغ از جنبه های الهیاتی، موضوع پژوهش قرار گرفته، در نتیجه هویت وحیانی آن سلب می شود. نظریه خولی نیز از این آسیب در امان نبوده و این مساله در آثار شاگردان و متاثران از نظریه او مشاهده می شود.