آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

در فرهنگ ها و سنت های مختلف، ارزش های متنوعی وجود دارد که از آن به نسبیت توصیفی تعبیر می شود. هر قوم و فرهنگی اغلب، ارزش های خاص خود (چه اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا علمی) را والا می شمارد و به ارزش های دیگر فرهنگ ها بی توجه است یا حتی گاه آنها را ضد ارزش می شمارد. برخی بهترین تبیین از این واقعیت را نسبیت واقعی یا فراهنجاری ارزش دانسته اند و درحقیقت یکی از مهمترین پشتوانه های نسبیت فراهنجاری را همین تنوع فرهنگی می دانند. هر دو مدعای: «تحقق تنوع فرهنگی ارزش» و «دلالت آن بر تنوع واقعی و ثبوتی ارزش و نفی حقیقت مطلق، ثابت و فراگیر ارزشی» محل مناقشه است. فروکاهش اختلافات اقوام به آداب و رسوم، تلقی نادرست از روابط و ساختار پیچیده فرهنگ ها، قابل حل وفصل بودن اختلافات، احتمال خطا در ترجمه فرهنگی ارزش ها، چندفرهنگی بودنِ افراد و مشکل تعلق هر فرد به چند فرهنگ در عین تعارض ارزش ها و نیز غلبه ارزش های قشر حاکم بر فرودستان، ازجمله چالش های اصل پذیرش تنوع فرهنگی است  که حاصل تأمل در آنها، به رسمیت نشناختن اختلافات رایج ارزشی نزد اقوام مختلف است؛ چراکه هم  به لحاظ شهودی، اختلافات قومی و فرهنگی بسیاری در بین انسان ها یافت می شود و هم این اختلافات با فرض یکسان بودن همه متغیرات، ازجمله اختلافات زبانی و عدم حل وفصل آنهاست و بیان فروض یادشده، تأثیری در حل مقدمه اول و رفع اختلافات توصیفی ندارد. گام دوم این استدلال و ابتنای نسبیت فراهنجاری بر نسبیت توصیفی نیز مدعایی بدون دلیل کافی و تنها قوت بخشیدن به یکی از احتمالات در مسأله است که این خود یک مغالطه شمرده می شود. به عبارت دیگر، پل زدن از مقام اثبات به مقام ثبوت، امری نادرست و استدلال از معلول به علت، دلیلی ضعیف بر مدعا شمرده می شود. بنابراین نسبیت توصیفی، دلیل تام و قانع کننده ای برای نسبیت فراهنجاری نیست.

تبلیغات