کارآمدی، امری نسبی است که با توجه به اهداف، امکانات و موانع خاص هر پدیده تغیر می کند. این معیار مورد توجه خاص مکاتب و نظریات مختلف قرار گرفته است. اگرچه نظریه کارآمدی مورد نظر این مکاتب با مسایل دینی ما سازگاری ندارد، اما کارآمدی، به معنای محوریت داشتن سودمندی حداکثری در اموری چون رویکردهای تفسیری قرآن کریم و یا مطالعات ادبی متن آن موجب کارآیی و پایداری و حتی کنش اجتماعی این نظریات خواهد شد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که یک رویکرد تفسیری بر اساس معیارهای کارآمدی، به چه معنا و در رویکردهایی قابل اجرا است. بررسی تحلیلی توصیفی این مسئله حکایت از آن دارد که نظریه کارآمدی در رویکردهای ناظر به متن، مؤلف، و مفسر با پیروی از معیارهای مهم در هر یک از این رویکردها، می تواند موجب ارایه نظریه کارآمدی در رویکرد تفسیری گردد و باعث گسترش کمی و کیفی فهم کتاب الهی شود؛ به گونه ای که تنوع رویکردها و دیدگاه های تفسیری سر از نسبیت در نیاورد.