«میان رشتگی»، به مثابه خط مشی علم در قرن اخیر در عرصه های آموزش و پژوهش رواج قابل توجهی پیدا کرده و رسوخ آن در ادبیات متخصصان برنامه ریزی درسی و طراحی آموزشی، شیوه های تدریس، رویکردهای تحقیق و پژوهش و روش مطالعه پدیده ها و حل مسئله و طبقه بندی دانش دیده می شود. در ایران نیز شیب رو به رشد تأسیس رشته های میان رشته ای در تحصیلات تکمیلی شاهدی بر این رواج است. بررسی تحلیلی لزوم و چرایی سیاست میان رشته ای، علاوه بر اینکه به عنوان تحقیقی سیاست پژوهانه، پرسشی از مرحله مطالعات بنیادین فراگرد خط مشی گذاری را پاسخ می دهد، مفهوم و حقیقت میان رشتگی را از منظر کارکردی روشن می سازد. این مقاله، با روش توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای، در تلاش است ضرورت و چرایی پیدایش سیاست «میان رشتگی» در عرصه تحقیق و آموزش را کشف و ارائه دهد. بر این اساس، ضرورت میان رشتگی، هم از جنبه های نظری و مبنایی مایه می گیرد و هم نیازهای عملی و کاربردی به آن شدت می بخشد. چهارده ضرورت میان رشتگی را می توان در سه مضمون کلان «ضرورت های علم و نظام آموزشی»، «ضرورت های کاربردی» و «ضرورت های ذاتی و فلسفی» دسته بندی کرد.