چگونگی شناخت خداوند متعال و اینکه کسب معرفت، ثمره تلاش انسان است یا امری است که از سوی خداوند به انسان اعطا می شود و بشر در اکتساب آن نقشی ندارد، از جمله مباحث مشکل روایی در حوزه توحید است که اندیشمندان شیعی در علوم مختلف اسلامی را به تلاش در رفع ابهام از آن واداشته است. دلیل اصلی این ابهام به دلالت ظاهری روایاتی بازمی گردد که حاکی از توقیفی بودن اعطای معرفت، و بی اختیاری انسان در کسب آن هستند. پژوهش حاضر با تحلیل اسناد این روایات، پرداختن به خاستگاه صدوری و مکتوب هر حدیث، تحلیل میزان اعتبار منابع و نیز بازشناسی و مقایسه واکاوی های شرح الحدیثی، سعی دارد به شیوه توصیفی تحلیلی، به تبیین رویکردهای عالمان شیعی در تبیین این احادیث مشکل بپردازد. ثمره این واکاوی، پس از تحلیل رویکردهای «پذیرشی، توقفی و انکاری» عالمان، دستیابی به مفاهیمی از ظاهر این روایات است که مشکل جایگاه اختیار و تلاش انسان در کسب معرفت و نیز سازگاری این دسته روایات با عدل خداوند متعال را حل می کند. از جمله این مفاهیم می توان به حمل ظاهر روایات بر فطری بودن نقطه آغازین معرفت؛ اعطای مقدمات کسب معرفت از سوی خداوند و یا اعطای کمال معرفت و درجات عالی هدایت از سوی خداوند و... اشاره کرد.