صورت های مالی تهیّه شده توسط یک واحد اقتصادی علاوه بر استانداردهای حسابداری، تحت تأثیر عوامل متنوّعی قرار دارد. یکی از عوامل بااهمیّت و قابل توجّه، نفوذ سیاسی مدیران و مالکان بنگاه های اقتصادی در محافل سیاسی و روابط آنها با کانون های قدرت سیاسی است. روابط و نفوذ سیاسی نه تنها بر وضعیّت مالی بنگاه های اقتصادی تأثیر می گذارد، بلکه انگیزه های مدیران را نیز در ارتباط با گزارشگری مالی و تهیّه صورت های مالی تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین هدف از این مطالعه، برّرسی ارتباط بین روابط سیاسی با پدیده مدیریّت مصنوعی و واقعی سود تعدیل شده می باشد. برای این منظور، این پژوهش با استناد از پژوهش برام و همکاران (2015)، برای اندازه گیری روابط سیاسی از پنج شاخص (ارزش بازار سهام، ارزش دفتری دارایی، تعداد کارکنان، فروش صادراتی و بیمه پرداختی) بر اساس مدل فاسیو (2006)، استفاده نموده و برای سنجش مدیریّت مصنوعی سود، از میانگین دو معیار اقلام تعهدی اختیاری بر اساس مدل تعدیل شده جونز که توسط دیچو و همکاران (1995) ارائه شده است و اقلام تعهدی جاری تعدیل شده بر حسب عملکرد (REDCA) بر اساس مدل آشبوق و همکاران (2003)، استفاده نموده است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 130 شرکت طیّ سال های 1388 تا 1392 انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان شاخص های روابط سیاسی، بین تعداد کارکنان و مدیریّت سود مصنوعی ارتباط منفی و معنی دار وجود دارد و بین تعداد کارکنان و مدیریّت سود واقعی ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد و بین سایر معیارهای روابط سیاسی با مدیریّت واقعی و مصنوعی سود هیچ رابطه ای مشاهده نگردید. بنابراین، این موضوع بیانگر آن است که روابط سیاسی در رابطه با مدیریّت واقعی و مصنوعی سود در بازار سرمایه ایران نقشی را ایفا نمی کند و به عنوان یک سازوکار کاملاً بی اثر تلقّی می شود.