برخی از جوامع دینی، به رغم ادعای دینداری، با وجود پیشرفت های علمی و اقتصادی، در ورطه سقوط و تباهی افتاده اند؛ زیرا، پیشرفت های علمی و اقتصادی به تنهایی، ضامن حفظ یک جامعه و تمدن آن نیست؛ بلکه، آنچه ضمانت حفظ جامعه و تمدن آن را به عهده دارد، داشتن تحول رو به جلو است. قرآن کریم، در مسیر تحقّق تحول رو به جلو، پایبندی بر موازین دینی و شریعت را، در کنار پیشرفت های گوناگون و همه جانبه، از ارکان اصلی حفظ جامعه می داند و در این راستا، جوامعی را برمی شمارد که به رغم پیشرفت های متعدد، دچار تزلزل و سقوط گشتند. نمونه ای از جوامعی که دچار آسیب کفرِ پس از ایمان شده، جامعه یهود است که به رغم ادعای ایمان به خدا و نبوت موسی(ع)، در مسیر پایبندی بر موازین دینی، دچار لغزش شد، تا جایی که انبیای الهی را کشته و در برابر پیامبر اسلام(ص) نیز ایستاد. این پژوهش، ابتدا آسیب های گریبان گیر جامعه یهود، که مانع از تحوّل رو به جلو شده و به رغم پیشرفت های اقتصادی، منجر به سقوط و تزلزل این جامعه گشته را، مورد بررسی قرار داده؛ سپس به مدد تحلیل مؤلفه های بافت اجتماعی و ذهنی، علت عدم توانمندی این جامعه را، در پایبندی بر موازین دینی، تبیین نموده است. رهیافت ها حاکی از آن است که، دو آسیب « دنیاطلبی و قومیت گرایی » ، پایبندی حاکمان، علما و آحاد جامعه یهود را، در اجرای برخی از موازین دینی و توحیدی، به ویژه تصدیق نبوت خاتم(ص)، به چالش کشانده است. در نتیجه این آسیب ها، جامعه یهود، از ارزش ها و آرمان های توحیدی و هویت اصیل دینی خود، فاصله گرفته و از تحوّل رو به جلو بازمانده و به ناهنجاری های رفتاری از قبیل: حسادت، نفاق، توطئه، کتمان و تحریف حقیقت، کفر و ایستادگی در برابر حق، مبتلا و به سقوط معنوی و مرگ تمدنی دچار گردیده است.