اساطیر،ادیان ،ادبیات وآیین های باستانی ایران یکی از خاستگاه های عقاید عرفانی است.دردوره اسلامی امتدادفرهنگ باستانی ایران ازسویی درفرهنگ عظیم اسلامی وازسوی دیگربراندیشه عرفا ،تاثیر گذارد.روح تفکرزردتشتی باتفکرعارفان ایران درهم آمیخت ودرمسلک اشراقی سهروردی احیاشدودرشعر عارفان بزرگی چون عطار ومولانا متجلی گردید.اصطلاح متناقض نمای «نورسیاه»یکی ازاین مفاهیم است که درحوزه اندیشه های عرفانی جایگاه ویژه دارد وریشه در باورهای اسطوره ای، ادیان و آیین های باستانی داشته با درآمیختن با باورهای عرفانی تغییراتی در آن ایجاد شده در مقاله حاضربه تحلیل رابطه میان باورهای اسطوره ای و تعابیر صوفیانه درباره نور سیاه پرداخته شده است.بررسی های انجام شده نشان می دهد باورهای اسطوره ای درباره اهریمن با نگاهی هنرمندانه و ساختارشکنانه در نگاه عارفانه به پارادوکس نور سیاه منجر شده است واین نوع نگاه هنرمندانه تغییرات ساختاری را در نگاه به ابلیس رقم زده است که ریشه آن در باورهای اساطیری است.