هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه بر اساس یادگیری اجتماعی- هیجانی، وضعیت اجتماعی اقتصادی و رابطه والد-فرزند با میانجیگری ساختار انگیزشی انجام شد. روش: روش پژوهش در مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی با تاکید بر روابط علی ممکن بر پایه معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1396 بودند. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای حجم نمونه معادل 481 نفر براورد شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه احمدی (1396)، یادگیری اجتماعی-هیجانی کسل (2008)، وضعیت اجتماعی-اقتصادی تیمز (2007)، رابطه والد-فرزند فاین، مورلند و شوبل (1983) و ساختار انگیزشی کاکس و کلینگر (2002) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار spss و Amos انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که همه ضرایب مسیر به جز یادگیری اجتماعی-هیجانی به ساختار انگیزش انطباقی، یادگیری اجتماعی-هیجانی به نگرش مثبت به مدرسه و ساختار انگیزش غیر انطباقی به نگرش مثبت به مدرسه، در سطح 0/01 معنی دار بودند. نتیجه گیری: یادگیری اجتماعی-هیجانی و رابطه والد-فرزند با نقش میانجی ساختار انگیزشی تاثیر چشم گیری بر جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان دارد.