انسان اساطیری در نگرش و بینش خود، برای حوادث اتفاقی جایگاهی قائل نبود. او درباره انگیزه و بنیاددهنده هستی و خویش، برداشتی پندارگونه داشت و برای مصائب و ناخرسندی های دنیای پیرامون و حتی ویژگی ها، محدودیت ها و محرومیت هایی که با آن سروکار داشت، دلایل و فلسفه ای را باور داشت. بر این مبنا یکی از مسائل مهم در اساطیر تمدن های کهن، بحث گناه و نافرمانی نخستین انسان یا زوج نخستین در مقابل نیروهای نامرئی و خدایان است که مصیبت هایی را برای آدمی به ارمغان آورد. ماهیت و چرایی تحقق این گناه و پیامدهای ارتکاب به گناه نخستین برای بشریت نیز از مسائل مهمی اند که در هر یک از تمدن های ایرانی، میانرودانی و یونانی مطرح شده اند و تمایزها و تشابه هایی دارند. بر اساس این، در این پژوهش تلاش شده است با بهره گیری از منابع و اسناد مهم دینی، اساطیری و حماسی و با رویکرد مقایسه ای، مفهوم گناه در هر یک از سه تمدن باستانی توصیف شود و با واکاوی روایت های مذکور، چرایی، چگونگی و پیامدهای گناه نخستین تحلیل شوند. نتایج نشان دادند تمدن های باستانی ایران (مزدیسنی)، میانرودان و یونان در مفهوم گناه، چرایی و چگونگی ارتکاب انسان به گناهِ نخستین تفاوت هایی دارند؛ این تفاوت ها به فراخور بینشی از فلسفه پیدایش انسان و ویژگی های آدمی و به ویژه براساس نگرش موجود در آموزه های دینی اقوام و ملل مختلف به خدایان و خواسته های آنان است و نیز جایگاهی که در آفرینش برای آدمی قائل می شوند؛ البته به سبب الگوی فکری مشترک، تشابه ها و همسانی هایی درباره پیامدها و عقوبت این گناه در تمدن های مزبور وجود دارد.