رواییِ استفاده از مبانیِ نظریه گذار دوم جمعیت شناختی برای تحلیل باروری در ایران از جمله چالش های بنیادی در این زمینه است. چرا که تحلیل باروری براساس نظریه ی گذار دوم جمعیت شناختی، آینده نگری در مورد باروری را به طور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار می دهد و نتایجی به بار می آورد که با یافته های برآمده از تحلیل های دیگر به کلی متفاوت است. از این رو، در پژوهش حاضر کوشش می شود، از دو مسیر نظری و تجربی، به پرسش هایی در این زمینه پاسخ داده شود. یافته های پژوهش، افزون براین که یکسانی بروز گذار دوم برای جمعیت های گوناگون را امری الزامی نمی یابد، حکایت از آن دارد که ایران، گذاراول جمعیت شناختی را پشت سر گذاشته است امادرمورد گذار دوم، هنوز تردید هایی وجود دارد.