گذار جمعیت شناختی با جهت گیری باروری "زیر سطح جایگزینی" ویژگی مسلط جمعیت ایران شده است. به نظر می رسد که نقش غالب در این روند شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی از یک طرف و گسترش تمایلات و خواسته های خود مردم از طرف دیگر است. این گذار در استان گیلان زودتر آغاز شده و پژوهش ها نشان می دهند که این استان کمترین باروری در کشور را داراست. از همین رو هدف مقاله توصیف و تبیین کاهش شدید فرزندآوری در شهر رشت با استفاده از چارچوب نظری فردگرایی می باشد.پژوهش حاضر از نوع پیمایشی با استفاده از تکنیک پرسشنامه و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، به حجم 400 نفر انجام شده است. نتایج نشان می دهد، که شاخص های فردی شدن در کاهش فرزندآوری تأثیرگذارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که متغیرهای تحصیلات زنان، آشنایی اولیه زوج ها، الگوهای همسرگزینی و اشتغال زنان نقش تعیین کننده ای در تبیین متغیر وابسته پژوهش دارند. این نتایج کارآیی نظریه های گیدنز و بک در مورد فردی شدن و بخش جامعه شناختی نظریه گذار جمعیتی دوم را تأیید می کند