جرج ادوارد مور متوجه شد جملاتی مانند «P؛ اما من باور ندارم که P» و «P؛ اما من باور دارم که ~P» می توانند محتوای صادقی داشته باشند؛ اما اظهارشان پوچ و بنابراین پارادوکسیکال است. همچنین او دریافت که این جملات اگر به صورتِ سوم شخص و یا در قالب زمان گذشته اظهار شوند، اظهارشان پوچ نیست. پس از مور نیز مشخص شد علاوه بر اظهارپذیرنبودن این جملات، آنها نمی توانند به درستی باور شوند. در این مقاله ابتدا به معرفی مهم ترین ویژگی های این نوع جملات پرداخته می شود و سپس ضمن معرفی رویکرد اظهاری مور درباره این جملات، استدلال می شود که می توان دستِ کم چهار نقد مهم را به این رویکرد وارد دانست و درنتیجه، این رویکرد نمی تواند تبیین کارآمدی درباره پارادوکس مور ارائه کند.