یکی از مطالب عمیق و درخور بحث و تحقیق در بسیاری از علوم انسانی، موضوع هویت است. مفهوم هویت هرچند جدید و نوظهور است، ریشه های آن به قرون گذشته و حتی زمان پیش از اسلام بر می گردد. مولانا شاعر معناگرای بزرگ قرن هفتم، برمبنای اثرپذیری تأویلی از قرآن، تعبیر و تفسیر دیگری از مفهوم وطن و هویت دارد. هویت در قرآن بیشتر بر مبنای خودشناسی و بازگشت به فطرت الهی انسان است و همچنین به مقام والای انسان در پهنه هستی توجه می شود. نگاه قرآن به هویت جمعی، بیشتر به صورت «امت واحده» و اتحاد بین امت ها است. قرآن دلیل برتری انسان ها و امت ها را تفاوت های ظاهری بیان نمی کند؛ بلکه در برتری تقوا، کسب دانش و جهاد فی سبیل الله معرفی می کند. در اندیشه مولانا عشق به ذات احدیت و انسانیت مبتنی بر نظریه جهان وطنی موج می زند؛ بنابراین نباید انتظار داشت او با تأکید بر ملی گرایی، آدمیان را به زندگی مادی و سرزمین مادری محدود کند. در نظر او، پس از ارج نهادن به هویت الهی، ذاتی و فردی، فراملی گرایی یا هویت جمعی اهمیت خاصی پیدا می کند. مولانا در مثنوی از مفهوم وطن به نوعی آشنایی زداییِ معنایی کرده است؛ از این رو آشنایی زدایی در حوزه معنا و تأویل های جدید از واژه ها و مفاهیم نیز نمود دارد. در این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای سروده های مولانا در مثنوی، جنبه های متفاوت هویت بررسی شده اند.