آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

راوی غیرقابل اعتماد، از مباحث جدید در علم روایت­شناسی است. راوی اگر ساده­اندیش، کودک، دروغگو، ناآگاه، مداخله­گرِ یک­جانبه یا متعصّب باشد، می­تواند داستان را به گونه­ای مغایر با واقعیّت آن به مخاطب نشان داده و او را به اشتباه بیاندازد. در داستان شاه و کنیزک که یکی از مهم­ترین و بحث­برانگیزترین داستان­های مثنوی است، راوی به دلیل داشتن تعصّب نسبت به شخصیت­های شاه و حکیم و نداشتن آگاهی کافی از روابط علّی و معلولی داستان و نیز دخالت­گری بسیار، غیرقابل اعتماد است و با تفسیرها و مداخله­گری­های یک جانبه و فراوان خود در داستان ابهاماتی ایجاد کرده است. اعتقاد به ظلّ اللهی سلطان و تعصّب بر بری بودن او از خطا، باعث شده که راوی این داستان تفسیرهایی نادرست ارائه دهد و عمل غیراخلاقی شاه و حکیم را که منجر به فریب دادن و قتل زرگر سمرقندی می­شود، توجیه نماید؛ درحالیکه بررسی دقیق داستان نشان می­دهد که شاه، شخصیتی فریبکار و نیرنگ­باز دارد. همچنین راوی، دلیل سرد شدن کنیزک را زشت­رو شدن زرگر می­داند. این در حالی است که بر اساس شواهد درون متنی، می­توان دلیل آن را وصال جنسی دانست. این مطلب که وصال، پایان و مرگ عشق است؛ امروزه در نظریات روانشناسان بزرگی چون رولو می مطرح شده است.

متن

تبلیغات