آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

انعطاف پذیری در معماری پاسخگوی بسیاری از نیازهای تغییر پذیر در فضاهای داخلی و خارجی محیط های مسکونی به شمار می رود. در بسیاری از مساکن با زیربنای محدود، فضا فاقد بهره وری لازم می باشد، لذا تأمین شرایط آسایش وابسته به مقتضیات سنی، سلایق بشری و نحوه جریان بهتر عملکردها در داخل فضا و همچنین تغییر نیاز کاربران؛ ضرورت وجود انعطاف پذیری در مسکن را آشکار می سازد. از این رو مقاله حاضر با هدف ارزیابی روش های اعمال انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی با زیربنای محدود ارائه گردیده است و درصدد پاسخگویی به این سؤال میباشد کدامیک از روش های انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی بیشترین مقبولیت را از طرف ساکنین با خود به همراه دارد. به منظور جمع آوری اطلاعات، این پژوهش از روش های مختلف اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی بهره گرفته است. در بخش نظرسنجی، 128 مصاحبه شونده از میان هر قشر معمار، متمول و متوسط شهر تبریز انتخاب شد. در مجموع، معیارهای مورد ارزیابی در جداولی جداگانه با امتیازدهی طیف لیکرت ارزیابی شدند. یافته ها نشان می دهد بین میانگین آمار مقبولیت و مطلوبیت روش های اعمال انعطاف پذیری در فضای سکونتی هر سه قشر و همچنین میانگین مؤلفه های عمومی اعمال انعطاف پذیری، اختلاف معنی داری وجود دارد (0.05) >P. به صورتی که، در فضاهای داخلی احساس نیاز بیشتری به انعطاف پذیر بودن عرصه ها  نسبت به کالبد خارجی وجود دارد و در این بین، معماران تمایل بیشتری نسبت به اعمال انعطاف پذیری در مقایسه با سایر قشرها دارند. عناصر اصلی متحرک (پله، سقف و ...)، ضعیف ترین معیار و پنج مؤلفه ی پارتیشن های متغیر، پارتیشن های فضادار، مصالح تغییر دهنده رنگ، مصالح کنترل کننده نور و مصالح تولید کننده الکتریسیته، جزو قوی ترین معیارهای روش های اعمال انعطاف پذیری محسوب می گردد. کم بودن امنیت روانی و حس تعلق ، ناسازگاری با سبک ایرانی - اسلامی نیز از جمله مؤلفه هایست که مانع رغبت و مقبولیت انعطاف پذیری از سوی ساکنین می گردد.

تبلیغات