آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

قیام های پسامشروطه موضوع خوبی برای اظهارنظرها و روایت های متفاوت، متعارض و متقارب فعالان و ناظران سیاسی است. هریک از آنها از زاویه دید، ساخت ذهنی، ایدئولوژی، مصالح گروهی و ملی بدان نگریسته و قضاوت کرده اند. یکی از مهمترین فعالان عرصه روایت نگاری قیام خیابانی، سیداحمد کسروی است که از او، دو روایت تاریخ نگارانه و یک خاطره نگارانه باقی مانده است. این مقاله درصدد است با بهره گیری از رویکرد تحلیل انتقادی روایت مایکل تولان، به کالبد شکافی روایت های سه گانه کسروی و آبشخور فکری و سیاسی او از قیام خیابانی بپردازد. روایت نخست کسروی دارای دو سطح تحلیل است: سطح اول، تحلیل جامعه شناختی تاریخی است، او با مشروطه خواهی آذربایجانیان، آزادی خواهی آنان و فعالیت حزب دموکرات و زمینه های قیام ایشان رویکردی همدلانه دارد؛ سطحی دیگر، رویکرد روان شناسی فردی و انگیزه شناسانه است که تحلیلی بدبینانه و تقلیل گرایانه از خیابانی و قیام او ارائه می دهد. هرچند کسروی خود مدعی است که رویکرد تاریخی به واقعه دارد و از رویکرد سیاسی دور است؛ اما دو سطح نگرشی تحلیلی و روایی او نشان می دهد تحت تأثیر نگرش اندیشه های میهن دوستی است و نگران از دخالت بیگانگان. در زمان نگارش این متن(1302)کسروی مورخی نامدار نیست. اما در روایت دوم، که در تاریخ هجده ساله آذربایجان آمده، قیام را گام مهمی در فعالگری مثبت و مشروطه خواهانه خیابانی دانسته است. در روایت سوم که خاطره نگارانه صرف است، در دو روایت پیشین تجدید نظرکرده، در سطح انگیزه شناسانه فردی نیز در تمجید از خیابانی قلم زده است. تغییر مکانی یعنی مهاجرت کسروی از تبریز به تهران، گذر از وضعیت تاریخ نگارانه مبتدی به تاریخ نگاری حرفه ای، گذر از میهن دوستی به ملی گرایی معتدل، سپس به ملی گرایی تندروانه، فروکش کردن احساسات رقیبانه و... زمینه ها یی بود که کسروی را واداشت تا در سه مقطع زمانی سه روایت متفاوت ارائه دهد.

تبلیغات