آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

علاقه مندی زیادی در زمینه "اقتصاد رفتاری" وجود دارد که تلاش می کند با دیدگاه های دیگر علوم اجتماعی، به ویژه روانشناسی به منظور غنی سازی مدل اقتصادی استاندارد، ترکیب شود. این علاقه به روانشناسی اساسی رفتار انسان، اقتصاد را به اولین پایه هایش بازمی گرداند. محققین مانند آدام اسمیت در مورد مفاهیم کلیدی مانند بی میلی، اعتمادبه نفس و خود کنترلی صحبت کردند. با این وجود، نسخه جدیدی از اقتصاد رفتاری در دهه 1980 معرفی شد که برخی از اقتصاددانان با آن مخالفت کردند و ترجیح دادند که مدل استاندارد نئوکلاسیک را حفظ کنند. آنان استدلال های زیادی را بیان کردند که چرا روانشناسی به راحتی می تواند نادیده گرفته شود. در این مقاله نشان داده می شود که این استدلال ها، از لحاظ نظری و تجربی رد شده اند. رویکرد جدید به اقتصاد باید شامل دو نوع نظریه باشد: مدل های هنجاری که راه حل بهینه برای مشکلات خاص را مشخص می کنند و مدل هایی که نشان می دهند انسان ها چگونه رفتار می کنند. نظریه دوم برخی از متغیرهایی را که به طور مؤثری نامعقول می نامیم، ترکیب خواهند کرد. با اضافه کردن عواملی مانند ساخت یا وسوسه می توان قدرت توضیحی مدل های اقتصادی را بهبود بخشید.

تبلیغات