در سده های نخستین تاریخ اسلام، عواملی همچون ممانعت از نگارش و منع از کنکاش در تفسیر آیات،بستر راهیابی روایات اسرائیلی را در تفاسیر فراهم آورد. این واقعیت تلخ تاریخی که اسرائیلیات بوسیله ی مسلمان نماهای یهودی و بعضاً مسیحی به عنوان بخشی از دانسته های تفسیری و تاریخی ظهور یافت،موجب شد تا گروهی از تفسیر پژوهان به صرف وجود راویِ یهودی یا مسیحی تبار در طریق روایات تفسیری، این گونه روایات را اسرائیلی و راوی آن را از مروجان اسرائیلیات دانند. یکی از راویان مسیحی تبار که چنین اتهامی وی را نشانه گرفته،عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج مشهور به ابن جریج است. این پژوهش تلاش کرده است تا با روشی توصیفی-تحلیلی به بررسی محتوای تفسیر برجای مانده از ابن جریج در ذیل آیات قصص و با محوریت کتاب جامع البیان طبری که بیش از سایر تفاسیر بازگو کننده ی تفسیر او است،بپردازد تا در نمایان سازی صحت این اتهام قضاوت درستی را بدست دهد. بررسی ها نشانگرآنند که جز در چند مورد محدود،اثری از اسرائیلیات در روایات و آرای تفسیری ابن جریج دیده نمی شود و ارتباطات علمی و نقل ابن جریج از راویان اسرائیلیات اندک است و لذا نمی توان او را قطب و مرجع عمده ی انتشار اسرائیلیات در منابع تفسیری دانست.