جملات ندایی یکی از انواع ساختارهای دستوری هستند که کارکردهای بلاغی گوناگونی دارند. با توجه به گفتمان مسلّط بر بافت متنی «اسرارالتّوحید» و «مقامات ژنده پیل» که گفتمانی تعلیمی - صوفیانه دارند، می توان به مقاصد بلاغی ندا در این متون دست یافت. نویسندگان در این آثار برای القای اندیشه خود به مخاطبان از امکانات مختلف بلاغی بهره گرفته اند. این پژوهش با تکیه بر دستور نقشگرا و نظریه نظم کلام به مطالعه ارتباط معنای ثانوی جملات پس از حروف ندا و شیوه به کارگیری فرآیندهای زبانی در اسرارالتوحید و مقایسه آن با مقامات ژنده پیل پرداخته تا از این طریق مشخص شود که هر یک از این نویسندگان از چه سازوکاری برای تعلیم مخاطب خود در قالب جملات ندایی بهره گرفته اند. مبنای تحلیل این پژوهش فرانقش اندیشگانی است. یافته ها نشان می دهد که گاهی رابطه معناداری میان معنای ثانوی کلام در جملات پس از حروف ندا و شیوه به کارگیری فرآیندهای زبانی در هر دو کتاب یادشده وجود دارد و گاه نیز جریان متفاوتی شکل گرفته که بیش از هر چیز تحت تأثیر موضوع کلام، سطح آگاهی مخاطب و رابطه میان گوینده و مخاطب قرار دارد. فرآیندهای مادی در هر دو اثر، ابزار اصلی انتقال اندیشه تعلیمی در قالب جملات ندا به شمار می روند.