سیاق و توجه به قرائن متصل و منفصل از جمله مهم ترین معیارهای تفسیر روشمند آیات قرآن کریم است که با تأمل در آنها می توان صحت و سقم دیدگاه های مفسران قرآن را ارزیابی نمود. از نمونه آیات قرآنی که مفسران و مترجمان قرآن در فهم و تحلیل آن اختلاف نظر جدی دارند آیات 52 و 53 سوره یوسف است که گروهی از مفسران این دو آیه را سخن حضرت یوسف × دانسته و سعی در توجیه آن نموده اند و گروه دیگر آن را ادامه سخن زلیخا دانسته و در اثبات آن کوشیده اند. پژوهش حاضر با بررسی و ارزیابی دیدگاه های دو گروه و نقد و تحلیل دلایل ایشان در پایان، بر این باور است که با توجه به قرائن متصل و منفصل، آیات مزبور همان ادامه سخن زلیخا است.