داستان دقوقی در مثنوی مولوی مشتمل بر مباحث مختلف عرفانی، چندآوایی و مبهم است. از جمله موضوعات مبهم این داستان، «دگردیسی عرفانی» است که از مباحث مطرح در عرفان و وجه مشترک فکری بسیاری از عارفان اسلامی است که به اشکال و شیوه های گوناگون در آثار آن ها نمود یافته است. در داستان دقوقی نیز این دگردیسی از چند وجه قابل بررسی است. در پژوهش پیش رو، به روش استقرایی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در پی تشریح وجوه این تحوّل عرفانی برآمده ایم و برای تبیین موضوع به صورت تطبیقی، دگردیسی های موجود در داستان مذکور را به صورت تطبیقی با اندیشه های ابن عربی و پیروان او ستجیده ایم. دستاورد پژوهش گویای این است که دگردیسی عرفانی در داستان دقوقی با اندیشه های نظری عرفان ابن عربی قابل تطبیق است و نظر به داستان دقوقی از این دریچه می تواند در تبیین آن مفید باشد و بیانگر میزان نزدیکی اندیشه های دو نامبرده است.