در پژوهش هایی که از سده بیستم میلادی درباره تاریخ نگاری دوره اسلامی انجام شد، الگوهایی ارائه گردیدکه دست کم بر یکی از چهار مؤلفه زمان، موضوع، ساختار و خاستگاه جغرافیایی مؤلفان، متکی بود. در این بین، مؤلفه «خاستگاه جغرافیایی مؤلفان آثار» که با عنوان «نظریه مکتب» شناخته می شود، تاریخ نگاری دوره اسلامی را به دو مکتب اصلی حجاز به مرکزیت مدینه و عراق به مرکزیت کوفه تقسیم می کند و اعتبار روایت های تاریخی را بر این اساس مورد سنجش قرار می دهد. با این حال شواهد نشان می دهد که این نظریه برای دستیابی به هدف خود کارساز نیست و تنها در فهم تطور موضوع های مختلف تاریخ نگاری اسلامی همچون فتوح نگاری، نسب نگاری و سیره نگاری می تواند سودمند باشد.