سقوط بغداد به دست هلاکوخان مغول (م 663ق) در سال 656ق، رویداد بسیار مهمی است که به خلافت عباسیان پایان داد و تحولات مذهبی، سیاسی و فرهنگی چشمگیری را به دنبال داشت. این مقاله، با بهره گیری از تکنیک های تحلیل روایت، به تحلیل انتقادی هفت روایت منتخب درباره سقوط بغداد پرداخته است؛ تا ضمن گزارشی از نقش راوی و چگونگی کانون سازی و توالی و گسستِ روایت ها، بکوشد از طریق ارائه روایت نزدیک به واقع نشان دهد که روایت ها چگونه و تا چه اندازه در طول زمان تحول یافته اند. روایت های مورد بررسی در این پژوهش، در سه گونه: روایتِ پیروزنگارانه، انحطاط نگارانه و داستان واره دسته بندی شده اند. این پژوهش، نشان می دهد که عواملی چون نزدیکی به مرکز قدرت و مذهب راوی و نیز نگاه سرگرم کنندگی و یا عبرت گیری او به رویداد، در شکل گیری هرکدام از روایت ها نقش داشته است.