کربلا مهمترین زیارتگاه شیعى (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
این نوشتار که فصلى از کتاب «مذهب شیعه» است، به مباحثى چون موقعیت شهر کربلا، فضیلت زیارت آن، کربلا در نگاه جغرافىدانان و سیاحان، زیارت و عزادارى امام حسین علیهالسلام و وصف کلى کربلاى معلى مىپردازد. مؤلف از آغازگران مطالعات مستند امامیه در غرب انگلیسى زبان است که با وجود کهنگى نگاشتهاش (1933)، هنوز آثارش ـ آن چنان که در جاى دیگرى مفصلاً توضیح دادهایم2 ـ مرجع محققان غربى و علاقهمند به مطالعات شیعى است. مترجم سعى نموده با توضیح پارهاى مواضع، درک نادرست نویسنده از شعائر شیعى را تصحیح نماید.
به خاطر مىآورم که وقتى از کربلا دیدن کردیم، ساعت 4 بامداد هتلمان را در بغداد ترک کردیم و چگونه سوار بر اتومبیل فورد مدل T قدیمى با سرعت زیاد از صحرا گذشتیم. کمى قبل از ساعت 6 در شن انبوهى بسیار آهسته راندیم، زیرا در میان نخلستانهایى که این شهر مقدس را در بر داشتند به طور مارپیچ به مسیرمان ادامه مىدادیم.3 فصل تابستان بود، این جا و آن جا مردمى را دیدیم که شب را در زیر درختان گذرانده بودند؛ آنان سماورهایشان را روشن مىکردند تا چاى صبحگاهان را آماده کنند یا کنار جوى باریکى، بر نهر آبى نشسته و دندانهایشان را با خلالى که پیوسته نرمش مىکردند، محکم مىشستند.
شهر، 3 یا 4 مایل دورتر در میان نخلستانها قرار داشته و هیچ دیوار محافظى ندارد؛ لذا چند دقیقه بعد در قهوهخانهاى که تقریبا مقابل مرقد امام حسین علیهالسلام بود، نشستیم و صبحانهاى مقوى شامل نان داغ ایرانى4، چاى و خرماى رسیده، صرف کردیم. عجیب است که در قهوهخانه ایرانى انسان [فقط] مىتواند چاى بنوشد5، زیرا در آن جا به ندرت چیز دیگرى یافت مىشود من براى برداشتن عکسى، در خیابان اصلى منتهى به حرم از اتومبیل پیاده شدم، اما از این زاویه، برج برجسته ساعت، جلوى نماى گنبد طلایى را گرفته بود.
در قهوهخانه که نشستم، توانستم طرحهاى زیبا و مارپیچ کاشىکارى مدخل مرقد و منارهها را ببینم. در عرض این مدخل زنجیرى آهنى بود که نشان از محدودهاى مىداد که «کافران نجس» نباید از آن بگذرند6 زیارت این حرم با ایمان، به رسالت محمد صلىاللهعلیهوآله و اعتقاد به امامت الهى و منصوص امام حسین علیهالسلام تکلیفى مهم و عمده است. چه این کار براى شخص زائر در بردارنده این امتیاز است که سقف خانهاش هرگز بر سرش فرو نمىریزد و او هرگز غرق نشده، نسوخته و حیوانات وحشى به وى صدمه نخواهند رساند. اما براى کسى که مؤمن نیست رفتن به وراى آن زنجیرهاى مانع، جرمى است که به احتمال زیاد تاوانش مرگ در نتیجه خشونت مردم است، چون آنان چنین عملى را بىحرمتى به حرم اطراف مزار مىدانند.
همچنان که فکر مىکردم، آمدن من به کربلا چقدر آسان و بىدردسر بوده است، متوجه شدم که سیّاح صرف بودن با زائر تفاوت بسیار دارد؛ برخى از این زوّار که تازه از حمام بیرون آمده بودند، در قهوهخانه بودند. آنان با حولههاى قرمز روشنى که دور بدنهاى عریان خویش بسته بودند، آن جا نشسته و مشغول صرف چاى بودند؛ [پس از آن] ظرف چند لحظه لباس پوشیده و زیارت امام را با توجه فراوان نسبت به اداى تمام آداب آن، به جاى مىآوردند.
پیرمردى با چهرهاى مهربان و مطمئن، به واسطه این که نماز مىخواند، چاى خود را نهاده بود تا خنک شود؛ او هر بار که به سجده مىرفت مهر گلین کوچکى را بر پیشانى مىنهاد.7 مغازههاى متعددى در خیابان اصلى صدها عدد از این مهرها را قطعا براى فروش عرضه مىکردند، ولى شنیدم که یکى از ائمه علیهمالسلام فرموده است: فروش خاک برگرفته از تربت مقدس و آغشته به خون امام حسین علیهالسلام مانند فروش گوشت خود حضرت است. اما وقتى کربلا را ترک مىکردیم، راننده 20 سنت8 براى خرید جعبهاى کبریت پرداخت و به جاى بقیه پولش تعداد فراوانى از این مهرهاى گلین کوچک گرفت. فروشندگان دورهگرد 100 عدد از این مهرها یا مقدارى در این حدود را بر طبقى به عنوان تحفه ظاهرى زیارت، نزد زایر احتمالاً مشتاق آورده و مىگویند که [براى مهرها] قیمتى تعیین نمىکنند، بلکه مشترى با پرداخت پول در روز قیامت براى خود ثواب جمع مىکند و این به خاطر آن است که مشتریان معمولاً مزد فروشندگان دورهگرد را در این دنیا مىپردازند، ولى این رسم براى زائران ثروتمند آزار دهنده است. بازرگانان هندى این مهرها را حدودا هر صد مهر 3 روپیه9 مىخرند و در بسیارى جاهاى کربلا فروشندگانى هست که عملاً تمام آنها را به فروش مىرسانند.
تصور مىرود که خاک این مهرها را از قتلگاه امام مىآورند؛ تسبیحى از این خاک معمولاً یکى از پرکاربردترین چیزهاست. این تسبیح 34 دانه دارد و مؤمن پارسا در اوقات فراغتش با این تسبیح به گفتن 34 «اللّه اکبر»، 33 بار «الحمدللّه» و 33 بار «سبحان اللّه» مىپردازد.10 وقتى شیعهاى مىمیرد اگر طوقى از این دانههاى گلین بر دور گردنش، انگشترى گلى بر سبابه دست راستش و 2 بازوبند گلین بر دو بازویش داشته باشد بسیار سعادتمند است و باید اندکى از خاک جارو شده مرقد را در پارچهاى بسته، در دست راستش قرار دهند و اگر بر کفن او آیاتى از قرآن را با این گل بنویسند، خوب است.
معتبرترین کتاب راهنماى زائران شیعه، تحفة الزائرین11 [هدیهاى براى زایران] مىباشد که آن را نویسنده کثیر التألیف و مشهور، محمد باقر مجلسى در قرن شانزدهم میلادى نوشته است. این کتاب به ویژه تصریح مىکند که تنها خاک متبرک محدوده اطراف مزار حضرت، خواص شفا بخش دارد. در روایت است که امام هفتم، موسى بن جعفر علیهالسلام فرمود: مردم نباید از خاک مزار او یا هیچ یک از دیگر ائمه جز امام حسین علیهالسلام برگیرند، زیرا به اعتقاد وى خداوند [تنها] به این خاک به خصوص فایده شفا بخشى شیعیان و یارانشان را عطا کرده است.12 اعتقاد بر این است و احادیث مقبول ائمه علیهمالسلام نیز این را تأیید مىکند که اگر فردى مریض و در آستانه مرگ باشد، لیکن با ایمان خالص به امام حسین علیهالسلام قدرى از این خاک را بخورد، زنده مىماند. اما امام هشتم على بن موسى الرضا علیهالسلام فرمود: خوردن تربت جایز نیست چون این کار مانند خوردن خون بدن مىباشد، الاّ تربت امام حسین علیهالسلام که درمان هر دردى است و اثر شفابخشى آن خاک تا شعاع حدود یک مایل وجود دارد. به هر حال این وعده امام رضا علیهالسلام مشروط به این است که اگر اراده خداوند بر مرگ کسى قرار گرفت، آن گاه حتى خوردن این خاک نیز سودى نخواهد داشت. گفتهاند که هر کس قدرى از این خاک معجزهآسا را بر سر بگذارد از بیمارى و بداقبالى مصون خواهد بود؛ به فرموده امام رضا علیهالسلام اگر فردى گوشت خوک بخورد و بمیرد وى بر او نماز میت نمىگزارد مگر این که شخص متخلف تربت حسین علیهالسلام را بر سر نهد.13 شیعیان بر این باورند که اگر ارواح خبیث یا اجنه کافر در فردى که این خاک را همراه خود دارد، حلول کنند، عطر خوشبویى را حس خواهند کرد، هر چند خود شخص ممکن است از آن آگاه نباشد.
[در این حال] ساعت برج، ساعت 314 (یعنى 3 ساعت بعد از طلوع خورشید) را اعلام کرد؛ چون به برج نگریستم به وضوح تمام آثار تعمیر مختصرى را که با حلبى [بشکههاى] بنزین در آن صورت گرفته و کرمیت روزولت(2) از آن یاد کرده است، دیدم.15 آن گاه به سوى زنجیرهاى ممنوعه گام برداشتم و مشتاقانه به درون [حرم] نگریستم، چقدر آرزو داشتم که بتوانم به درون بروم و یک روز کامل را در بررسى کاشىکارىها و خواندن کتیبهها بگذرانم. کتاب بىنظیر لسترنج (سرزمینهاى خلافت شرقى) را که گلچینى از محتویات کتب جغرافى دانان مسلمان است در اختیار داشتم، وى در آن جا مىگوید: حتى قبل از سال 850 میلادى (236قمرى) نیز باید در کربلا مقبره مانندى موجود بوده باشد زیرا در این هنگام بود که متوکل با صدور فرمان ویرانى و به آب بستن مرقد امام حسین علیهالسلام ، براى همیشه منفور شیعیان شد و مىدانیم که بعدها این محل را شخم زده و در آ ن بذر کاشتند و زیارت کربلا را با وضع جریمههاى سنگین ممنوع کردند.16 استخرى و ابن حوقل17 مىگویند که احتمالاً به زودى، اما چند سال پس از به قدرت رسیدن سلسله بویهى، در قرن دهم میلادى (چهارم قمرى) دوباره چنین بنایى ساخته شد18 که [ظهور این سلسله را] نباید به منزله برکنارى خلفاى عباسى از حکومت دانست، ولى در آن ایام عباسیان جدا از اقتدار دنیوىاشان برکنار ماندند. عضدالدوله، همان امیرى که بارگاه امام على علیهالسلام را در نجف ساخت، به سال 929 میلادى (317 قمرى) بناى یاد بود باشکوهى [نیز]، در کربلا برآورد. اما از آن رو که قدرت آل بویه دیرى نپایید، ملاحظه مىکنیم که به سال 1016 میلادى (407 قمرى) گنبد این مرقد با شکوه در آتش سوخت. دیدار کننده بعدى، ملکشاه سلجوقى بود که گویا پس از بازسازى گنبد در سال 1086 میلادى (479قمرى) از کربلا دیدن کرده است.19
اما قبل از مستوفى ـ در قرن چهاردهم میلادى (هشتم قمرى) هیچ توصیفى از کربلا و مرقد حسین علیهالسلام وجود ندارد20 وصف خود مستوفى نیز کافى نیست، چه علاوه بر انتساب بناى ساختمان اصلى به عضدالدوله، مؤلف صرفا مىگوید که در زمان او شهر کوچکى به مساحت 2400 قدم در اطراف این مرقد به وجود آمده است. ولى ابن بطوطه که سفرنامه خویش را حدودا در همین ایام نوشته است، از مدرسه دینى مهمى یاد کرده و به ذکر جزئیات در باب مرقد حضرت مىپردازد، او مىگوید: آستان متعدد این مقبره21 که زوار به هنگام ورود آن را مىبوسند از نقره ناب است؛ مرقد را با چراغهاى متعدد طلا و نقره روشن کرده و درها را با پردههاى حریر پوشاندهاند. وى درباره این شهر کوچک مىافزاید: سپس در اثر نزاع بىوقفه فرق رقیب، ویرانى جدى پدید آمد، اما شهر در آغوش نخلستانهاى فراوان که نهرهاى رودخانه فرات آنها را به خوبى آبیارى مىکند، پا برجا ماند.22
من آن جا در مدخل ایستاده و فکر مىکردم که چطور به بهترین وجه [ممکن] به دیدن این نقاط جالب تاریخى بروم که در این هنگام صدایى شبیه به آواى سرود خوانى در کلیسا را شنیدم؛ کاروانى از زوّار23 تحت سرپرستى راهنمایى حرفهاى [به شهر] نزدیک مىشد. [مردم[ همان طور که نزدیک مىشدند، پس از قافله سالارشان زیارتنامه به خصوصى را مىخواندند. همان گونه که حدس مىزدم این زیارتنامه را گارسن دوتاسى(3) ترجمه کرده است که ترجمه او را در ذیل مىآورم.24
که خداوند متعال نیایشهایى را که براى آسایش روح آن دو امام همام ادا مىکنم، بپذیرد.
آن دو امام شهید و محبوب خداوند، دو قربانى بىگناه خباثت [ستمکاران].
آن دو امام خجسته، ابو محمد حسن و ابا عبداللّه حسین علیهالسلام .
و هم چنین دعاهایى را که به 12 امام و 14 معصوم و 72 شهید صحراى کربلا تقدیم مىدارم، بپذیر.25
آن زایران خسته از سرزمینهاى دور دست بدان جا مىآمدند و سوار بر ماشین نبودند، بلکه از 4 تا 8 هفته در راه بودند و هر روز هنگام طلوع خورشید سوار بر استرهایشان شده و 8 تا 12 ساعت به حرکت ادامه مىدادند. [اینان] مردان و زنانى بودند که از ظاهرشان مىشد فهمید اغلب روستایى یا شاید صنعتگر و یا فروشنده خردهپا هستند؛ در میان آنان به طرز جالبى پیرزنان فراوانى به چشم مىخورد، مادربزرگانى که اکنون آرزوهاى زندگىاشان را تحقق یافته مىدیدند من هم چنان که زوار عبور مىکردند و به جانب کاروانسرایى نزدیک ره مىسپردند، چهره هایشان را وارسى نمودم؛ بر تمام آنها اثر جدیت بسیار هویدا بود.
آیا مىتوان دریافت که این زیارت براى آنان چه معنایى دارد؟ در تمام زندگىاشان هر گاه کودکى را ختنه مىکنند، هر وقت زوجى ازدواج مىکنند، هر وقت کسى مىمیرد، این مردم روحانى را دعوت کرده و او بخشى از شرح مصیبت بار واقعه کربلا را در حالى که همه مىگریند، مىخواند.26 آنان ثواب فراوانى27 را که ائمه رسما به زوّار وعده دادهاند، مىدانند و آیا این وعدهها در کتبشان نیامده و ایشان این وعدهها را از قراء که هر شب یا در طول سفر پیوسته آنها را مىخوانند، نشنیدهاند؟ آنان از کودکى شنیدهاند که در اطراف مزار 4 هزار فرشته است، فرشتگانى که روز و شب مىگریند و هر چه از تمام نقاط ـ حتى سرحدات ـ زایر بیاید، این فرشتهها به استقبال آن زایر مىروند، اگر بیمار شود به کمکش مىشتابند و اگر بمیرد، بر سر مزارش رفته و برایش طلب آمرزش مىنمایند. خداوند به این فرشتگان فرموده است که خود متکلّف رفع تمام نیازهاى مادى زایران است و گناهان 50 سال هر زایر را مىبخشد. اکثر آنان با پول اندکى مىآیند و مىدانند که [با آن پول] در کربلا فقط مىتوانند نان بخرند، با این همه براى بازگشتنشان نیز پول کافى باقى مىماند. آنان باید خیرات و [مبرات] اندکى نیز هدیه کنند، زیرا پولشان که پسانداز خانوادهاى است به آرامى فراهم آمده مانند پولى که در کشورهایى که زیارت دینى متداول نیست، به مؤسسات بیمه پرداخت مىگردد.
مقایسه مطرح شده میان [این نذورات] و بیمهنامه، سودمند است.28 چون زیارتنامهها فقط عمر بیشترى را به زوار معتقد این مرقد وعده مىدهند، بلکه بر چیزى تصریح مىکنند که مىتوان آن را فواید بیمه خواند، [به این شکل که] هر کس با اشتیاق فراوان این زیارت را انجام دهد، اجر هزار حج و هزار شهادت و هزار روز روزه و آزاد کردن هزار برده را مىبرد. در زیارت سال بعد نیز ارواح پلید و شریر نمىتوانند به این زایر آسیبى برسانند چه خداوند خود حامى اوست و اگر بمیرد فرشتگان در مراسم تدفین وى حضور مىیابند و در روز محشر در زمره یاران امام حسین علیهالسلام بر مىخیزد که او را با پرچمى که در دست دارد، مىشناسند و امام پیروزمندانه زایرانش را مستقیما به بهشت راهبرى مىکند. بنابر روایت دیگرى، اگر زایرى در کربلا بمیرد، فرشتگان بدن وى را غسل داده و او را به بهشت، جایى که به پاداش مقدار هزینه او در این زیارت 10 هزار29 درهم منتظر اوست، مىبرند. در روز محشر نیز تمام کسانى که در هر یک از مقابر ائمه مدفونند، گناهانشان هر چه باشد در معرض حساب نیستند. جز این که چنان که در صحیفهاى آمده مستقیما به بهشت صعود مىکنند و فرشتگان دستان خود را به خوشآمد گویى آنان تکان مىدهند.
چون بنابر اکثر مراجع، این جا در دشت کربلا 4 هزار تن از سواران عمر بن سعد پیکر امام حسین علیهالسلام را زیر سم اسبان خویش لگدمال کردند و خون امام حسین علیهالسلام به همران 62 یا 72 نفر از اصحاب اهلبیت پیامبر صلىاللهعلیهوآله به زمین ریخته شد و با خاک در آمیخت، کربلا نزد گروه زیادى از مسلمانان که از ابتدا دل در گرو دوستى خاندان پیامبر صلىاللهعلیهوآله داشتند، تقدس یافته است. شیعیان در شهادت امام حسین علیهالسلام با حرکت دستهجمعىاشان در محرّم سوگوارى مىنمایند و [نقطه] اوج آن نوعى به نمایش درآوردن پرشور تمام وقایع مصیبت بار رخ داده، در کربلاست که آنها را به شبیهخوانى اجرا مىکنند.
لذا تعجبى ندارد که روایات، مطالب قابل ملاحظهاى را در باب تقدس فراوان این مکان نقل مىکنند؛ امام ششم از پیامبر صلىاللهعلیهوآله نقل کرده است که فرمود: فرشتگان در حالى که مىدانستند امام حسین علیهالسلام در کربلا دفن خواهد شد خاک متبرک اورشلیم [بیتالمقدس] را بدان جا آورده و هزار سال جلوتر، از پیش مشغول آماده سازى مکانى براى دفن حضرت گردیدند. روایت کردهاند امام چهارم که فرزند خود امام حسین علیهالسلام بود، خبر داده است: مریم باکره علیهاالسلام به طور معجزهآسایى از دمشق30 به کربلا آمده و عیسى علیهالسلام را در همان مکانى که امام حسین علیهالسلام در آن جا مدفون گردید، به دنیا آورده و همان شب همراه کودکش به دمشق بازگشت. ما همچنین در اخبار ملاحظه مىکنیم که حضرت على علیهالسلام به همراه برخى اصحابش از دشت کربلا گذشته است و چون حضرت به محلى که امام حسین علیهالسلام در آن جا شهید شد، رسید، فرمود: 200 پیامبر و 200 تن از اوصیاى پیامبران و 200 تن از فرزندان پیامبران پیشین مشتاق بودهاند که در این جا دفن شوند.31
طبرى ضمن حوادث سال 915 میلادى (303 قمرى)32 از حائر33 یا محدودهاى از کربلا که به واسطه شهادت امام حسین علیهالسلام تقدس یافته، یاد کرده است که در آن ایام گروهى که از موقوفات مؤسَّس ام موسى مادر مهدى34 عباسى تأمین مىشدهاند، متولیان رسمى کربلا بودهاند. زمانى که طبرى تنها دوازده سال داشت، متوکل کوشیده بود تا با به آب بستن قبور امام حسین علیهالسلام و اصحابش آنها را ویران سازد. اما بنابر روایتى شیعى محل مزار به طور معجزهآسایى خشک ماند و شیعیان همین مکان را در زیارتنامههاى35 خود حائر [= زمین پست [خواندهاند.
عکسى که از هوا برداشته شده است نشان از دو مرقد مىدهد که هر دو را واقع در این منطقه متبرک مىدانند؛ آن دو بسیار شبیه [به یکدیگرند] زیرا هر یک منارهها، یک برج ساعت و عمارت وسیع سر پوشیدهاى داشته و داراى یک صحن یا حیاط همراه با تعدادى اتاق شبیه اتاقهاى یک کاروانسرا مىباشد؛ دو بناى مرکزى دارند که تقریبا هم شکل و هم اندازهاند و فضایى که به زایر اجازه مىدهد تا مزار را طواف کند. اما جنبههاى متمایز کنندهاى نیز میان این دو مرقد وجود دارد که فىالفور به چشم مىآید؛ مرقدى که در جلوى نما قرار دارد به جاى دو مناره، سه مناره دارد، این مرقد امام حسین علیهالسلام است که گنبدش در زیر نور خورشید و بر اثر تلألو آن به روکش طلایىاش مىدرخشد. مرقد دوم را به احترام حضرت عباس علیهالسلام ، برادر ناتنى امام حسین علیهالسلام ، بنا کردهاند.36 و گنبدش از کاشى آبى لعابدار است که در مقابل آسمان صاف منظرهاى بسیار جالب دارد «چون آن را زیر ابر بنگرى، بسان تودهاى فیروزهاى، مىنماید». روایت کردهاند که این عباس در نبرد بسیار شجاع بوده و این سخن رواج دارد که خطرناکترین محل براى قسم دروغ خوردن، مرقد اوست، زیرا چنان که دوستى شیعه مىگفت: او امام نبود که از وى انتظار شفاعت برود، اما صداقت بسیارى داشت.
بهترین راه براى درک اهمیت این دو مرقد، مطالعه گزارشى درباره آخرین مصایب امام حسین علیهالسلام و یاران نزدیکش تواند بود. اگر روایات صریح دینورى37 را (م 895م/282ق) که یکى از قدیمىترین و بهترین مورخان شیعه است، دنبال کنیم، ملاحظه مىکنیم که اصحاب امام از کشتن و کشته شدن باز نایستادند تا این که فقط اهلبیت حضرت باقى ماند؛ نخستین کسى از ایشان که پیش رفت و جنگید38 پسر امام حسین علیهالسلام ، على اکبر، بود که پیوسته جنگید تا به شهادت رسید؛ [دشمنان] نیزهاى به او زدند که بر زمین افتاد، سپس با شمشیر به قتلش رساندند. بیش از 6 نفر از آنان یکى پس از دیگرى به تنهایى در جنگ کشته شدند و عبداللّه پسر مسلم و قاسم و ابوبکر دو پسر امام حسین علیهالسلام نیز در میان شهدا بودند.
مىگویند وقتى عباس بن على علیهالسلام این صحنه را دید، به برادرانش عبداللّه و جعفر و عثمان گفت: همراه من حمله برده و از آقایتان دفاع کنید تا قبل از او بجنگید و کشته شوید! پس همه با هم حمله کرده و خود را میان امام حسین علیهالسلام و دشمن انداختند تا شخصا از او حفاظت کنند. عبداللّه، جعفر و عثمان یکى پس از دیگرى کشته شدند، ولى عباس هنوز نزدیک امام ایستاده بود تا به دفاع از او بجنگد و هر جا که امام مىرفت همراه وى حرکت مىکرد تا او را نیز به شهادت رساندند. آن گاه امام حسین علیهالسلام تنها شد؛ مالک بنِ بشْر کندى به او حمله برده و با شمشیر ضربهاى بر سر او زد؛ گویا امام برنسى39 (= ردایى بافته شده از ابریشم و پشم) بر سر انداخته بود که شمشیر این پوشش را پاره کرد و سر او را مجروح نمود. پس امام ردا را به کنارى نهاده و کلاهى40 خواست و آن را با عمامهاى بر سر گذاشت و نشست و طفلى را ـ شاید کسى را که برایش کلاه آورد ـ صدا زد و او را در کنار خود بر صخرهاى نشانید، اما در حالى که این پسربچه کنار امام بر صخره نشسته بود مردى از بنىاسد تیرى سرپهن به سویش پرتاب کرد و او را به شهادت رساند؛41 امام حسین علیهالسلام مدتى طولانى نشسته در آن جا ماند، زیرا هر قبیلهاى کشتن او را به دیگرى وا مىنهاد و از اقدام بدین کار ابا مىکرد. امام تشنه بود، پس ظرفى آب طلبید، ولى موقعى که مىخواست آب بنوشد مردى به نام حُصَین بن نُمَیْر، تیرى به سوى او پرتاب کرد که وارد دهانش شد و او را از نوشیدن باز داشت، امام حسین علیهالسلام ظرف را بر زمین گذاشت. وقتى جماعت این صحنه را دیدند عقب نشستند، اما چون امام برخاست تا به جانب رودخانه برود میان او و آب موضع گرفتند و حضرت به جاى قبلىاش بازگشت؛ یکى از آن افراد تیرى انداخت که به پشت او اصابت کرد؛ امام تیر را بیرون آورد، ولى زُرعَة بن شریک42 ضربت شمشیرى به وى زد، حسین علیهالسلام کوشید تا با دست جلوى این ضربه را بگیرد، لیکن شمشیر برقآسا بر دستش فرود آمد. سرانجام سِنان بن اَوْس نخعى پیش آمد و نیزهاى به وى زد و امام فرو افتاد، آن گاه حَولىّ بن یزید اصبحىّ یورش برد تا سر از تن حضرت جدا کند، ولى دستانش لرزید، لذا برادرش شِبْل سر امام را جدا کرده و آن را به حولى داد.43
بیش از هزار سال از زمانى که این فاجعه در کربلا رخ داده، گذشته و هنوز دهها هزار زایر هر ساله به کربلا مىآیند. زوار عمدتا ایرانىاند، اما تعداد زیادى نیز تقریبا از تمام نواحى جهان اسلام براى زیارت این مزار متبرک [به کربلا] مىآیند. آنان اغلب اجساد خویشانشان را که در وصیت نامههاى خود شرط نمودهاند تا در کربلا به خاک سپرده شوند، همراه دارند. در سمت راست مدخل مرقد امام حسین علیهالسلام پلکانى وجود دارد که به سرداب وسیعى شاید به طول 200 یارد منتهى مىگردد. اجساد زوار خارجى را در تابوت حمل مىکنند و جسدهاى پذیرفته شده براى دفن را در قبرهایى واقع در این سرداب وسیع قرار مىدهند در مرقد حضرت عباس نیز ترتیب مشابهى در دفن اجساد وجود دارد و به من گفتند که اجساد را به مبلغى کمتر از 500 روپیه در این دو سرداب بزرگ دفن نمىکنند؛ راهنمایم به من گفت که مدفن شهدا، فرزندان امام حسین علیهالسلام و دیگر اهلبیتش در مرقد عباس علیهالسلام و نزدیک مزار آن حضرت قرار دارد.
در مدخل حرم عباس علیهالسلام ، توجه زایر به این عبارت که با حروف بزرگ نوشته شده جلب مىگردد «گستاخانه پا بر این آستان ننهید چه این مکان سجدهگاه فرشتگان و شاهان است». گنبد حرم حضرت عباس علیهالسلام زرین نیست، چه مىگویند حضرت در خواب به بانى آن ـ نادرشاه44 ـ هشدار داد که چنین نکند؛ نادرشاه مىپنداشت عباس علیهالسلام را که معمولاً ابوالفضلش مىخوانند، در خواب دیده که خطاب بدو فرموده است: چون من از حسین علیهالسلام کوچکتر بوده و خاک پاى آقایم مىباشم، باید در بنایت تفاوت میان آقا و مولا را لحاظ کنى. ولى درون مرقد فرشهاى عالى و ایرانى بسیارى است که تجارى که نامشان درگوشه این فرشها نقش بسته، آنها را [به آستان حضرت] هدیه کردهاند. چلچراغهایى سیمین و زرین در زیر گنبد آویزان بوده و نرده نقرهاى سادهاى خود مزار را در برگرفته است؛ درون این نرده، بر خود مزار عمامه و شمشیرى قرار دارد که به تصریح روایتى، عباس علیهالسلام در آخرین نبرد قهرمانهاش از آنها استفاده کرده است. اما شاید مهمترین چیزى که در حرم به چشم مىخورد سیاهى مدور و چسبیده به سقف گنبد باشد، زیرا نقل است که این سیاهى سر مردى است که در حرم قسم دروغ خورد و فورا سر از تنش جدا شده و به سقف چسبید، این روایت حداقل بر این نکته تأکید مىورزد که اکثریت بسیارى از شیعیان در قسم خوردن به نام ابوالفضل تردید دارند. زایران مزار او سه بار دور قبر چرخیده و چون به زیر آن نقطه سیاه مىرسند به گناهان خود اعتراف کرده و از خداوند طلب آمرزش مىکنند.
ولى دور ضریح امام حسین علیهالسلام ، یعنى مرقدى که گنبدش زرین است،45 2 نرده وجود دارد؛ نرده درونى از طلا و نرده بیرونى نقره است که آن را به نحو استادانهاى ساختهاند. این نرده نقرهاى را ناصرالدین شاه [قاجار] هدیه نموده و نامش بر آن منقوش است. زوار هدایایى [اعم[ از پول و جواهرات [با خود] آورده و درون این نردهها مىریزند [آنان] به ویژه در اوقاتى که نذرى دارند، مشروط به برآورده شدن حاجاتشان از سوى امام، هدایاى [موعودشان] را درون نرده طلایى مىاندازند. [خدّام] گاه گاه این نردهها را باز کرده و اموال را بر مىدارند و قبل از این که [آنها را] به عنوان بخشى از دارایى مرقد به فروش برسانند، رسما قیمتشان را برآورد مىکنند؛ این گشودن [نردههاى] آرامگاه، خود طى مراسمى صورت مىگیرد و نمایندگان حکومت [نیز] در این مراسم شرکت مىکنند.
یک شاهد عینى خوش شانس این جمعآورى رسمى اموال و غبارروبى حرم، دیدههاى خود را براى من تعریف کرد، او گفت در آغاز دو خادم به قید قرعه انتخاب مىشوند؛ ابتدا براى تطهیر در حوض آب سرد حیاط، غسل مىکنند آن گاه بدنهاى خویش را با پارچههاى سفید شبیه کفن مىپوشانند که هر یک شکاف گردن و مچهاى دست و پاى جامهاش را محکم با نخ مىبندد. این کار تنها براى آن نیست که لباسشان باید براى مراسم تمیز باشد، بلکه به خاطر این است که آنان را متهم به نهان کردن اشیاء گرانبهاى جمعآورى شده، نکنند. بعد به طور منظم جلوى قبر سجده مىکنند46 و به هر 4 سمت داخل نرده مىروند؛ اول غبار را از اموال متعددى که مىیابند در حالى که مواظبند آن را پخش نکنند، بر مىگیرند چه این غبار خود، ارزشمند است. همچنین در آن جا نان به خصوصى را مىیابند که گاهى اوقات افراد کاملاً بىچیز درون نرده گذارده و از امام درخواست شفاعت نمودهاند. پس از گذشت حدود 3 ساعت از این غبارروبى و پاکیزه نمودن دقیق ضریح همراه با جمعآورى و دستهبندى آن اشیاء قیمتى، جواهرات و قدرى از غبار متبرکى را که آن دو جمعآورى کردهاند، بیرون مىآورند؛ زیور آلات فراوان، گردن بندها، گوشوارهها و... به عنوان بخشى از درآمد منظم، عایدى خزانه حرم را تشکیل مىدهد و خدام غبار متبرکى را در تکههاى کوچک پارچه مىپیچند؛ مقدار کمى از آن را در پارچهاى موسوم به صُرّه47 [اه [ریخته و فىالحال به زوار مىفروشند، چه تصور مىرود که اگر اندکى از این غبار را همراه فردى دفن کنند، بخشش گناهانش حتمى است.
[مردم] در پایان این مراسم به شکرانه آن چه را که روضه خوانى یا مراسم یادبود مىخوانند48 برگزار مىکنند؛ در هر حال هیچ سخن یا احساس شادمانى در میان نیست و فقط شبیهخوانى وقایع مصیبت بار کربلا در سالیان پیش به اجرا درمىآید. خدّام مرقد گرد مزار مىچرخند و با زنجیرهاى آهنى که میخ و چاقوهاى کوچکى بدانها آویختهاند، بر شانههاى برهنه خویش مىزنند. آنان تا کمر برهنه شده و عرقریزان مىچرخند و مىچرخند و به احترام سیدالشهداء علیهالسلام و واسطه یا شفیع امینشان در روز حساب، فریاد حسین! حسین! سر مىدهند.
پىنوشتها:
1. این نوشتار فصلى از پایاننامه کارشناسى ارشد مترجم (ترجمه و تحقیق نیمه نخست کتاب The shi,ite religionاست که به راهنمایى جناب آقاى دکتر هادى عالم زاده در سال 1377ش در دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران به انجام رسیده است.
2. ر.ک: عباس احمدوند، گذرى بر مطالعات شیعى در غرب، مجله مقالات و بررسىها، دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، دفتر 63، 1377.
3. براى وصف دقیق کربلا، موسوعة العتبات المقدسة (8، قسم کربلا) اهمیت تام دارد که در بردارنده مباحثى نظیر کربلا در قدیم الایام، گزارش مختصرى از تاریخ کربلا، کربلا در مراجع اسلامى اعم از کتب حدیثى، تاریخى، جغرافیایى و دائرةالمعارفهایى مانند فرهنگ اسلام (Dictionary of Islam)، لاروس، خرده دائرةالمعارف اسلام
(Shorter Encyclopedia of a Islam) و...، کربلا در ادبیات و شعر و کربلا در مراجع غربى مىباشد. حائر، حیره و حیرا نیز زمینى است که وسط آن صاف و اطرافش مرتفع باشد و یا محل پست و صافى که اطراف آن گودالهاى عمیقى قرار دارد، لذا قبلاً کسى را که به کربلا مىرفت، به جاى کربلا، حائرى مىگفتند؛ البته حائرهاى دیگرى نیز غیر از کربلا داریم و باید بدانیم که در گذشته به کربلا حیره مىگفتند. کلیددار، تاریخ کربلا و حائر حسین، 8 و 15؛ و درباره محل حائر. ر.ک: همو، فصل 5 به بعد؛ قس: یاقوت، ج 4، ذیل واژه کربلا .(مترجم)
4. خبزالعجم که در عراق بسیار مشهور است(مترجم).
5. علت تعجب مؤلف در اثر لفظ قهوهخانه است، اما در اصطلاح قهوهخانه را به جایى گویند که در آن قهوه مىپزند و چاى دم مىکنند، یا جایى که در آن قهوه و چاى درست مىکنند و فروشند و قهوهچى کسى است که قهوه مشروب مىسازد... و اینک به کسى گویند که چایخانه دارد و چاى دم کرده به مردم مىفروشد و شاید دلیل تحول مدلول این لفظ، به جهت معناى اصلى قهوه که همان خمر و شراب است، باشد. دهخدا، ذیل واژه قهوهخانه؛ عمید، فرهنگ فارسى، ذیل واژه قهوه (مترجم).
6. در باب عدم جواز ورود غیر مسلمین به اماکن متبرکه در جاى دیگرى به تفصیل سخن گفتهایم. ن ک: دوایت. م. دونالدسن، مذهب شیعه، ترجمه و تحقیق عباس احمدوند (تعلیقه شمارهى 1)، پایان نامه کارشناسى ارشد در دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، 1377، ش، چاپ نشده (مترجم).
7. اعمال اصلى نماز عبارت است از: قیام و رو کردن به سوى قبله، تکبیر، اذان، اقامه...، رکوع و سجود؛ سجود [سر به خاک نهادن] رها ساختن وجود خویش است به خواست خداى قادر متعال و تسلیم شدن بدو. بورکهارت، هنر اسلامى، 96؛ و قس: شهید اول، اللمعة الدمشقیة فى فقه الامامیة، 12 ـ 14 در مورد مهر نیز باید اذعان کرد که سجده بر مهر بتپرستى نیست، بلکه مهر برداشتن اصلى است بسیارى مترقى که بعدها مقدس هم شده است و چنان که گفتیم سجده به خاک افتادن بنده است جهت خوار کردن خویش در نزد خداوند، چه نماز باید بر خاک باشد. حال براى این که یکى روى فرش چند هزار تومانى و دیگرى روى طلا و... سجده نکند، عدالتى برقرار کردهاند و مهر را براى همگان وضع نمودهاند. شریعتى، جامعهشناسى ادیان ـ 77 ـ 79. که البته خرید و فروش آن قابل تأمل است. در باب تسبیح نیز شاید بتوان گفت که برخى تشابهات میان این مسأله در اسلام و شیعه با دیگر ادیان به ویژه ادیان شرقى وجود دارد (مترجم).
8. هر سنت معادل یک صدم دلار یا پوند است (مترجم).
9. (در هند، پاکستان و سیلان) هر روپیه معادل 21/0 دلار است (مترجم).
10. منظور اداى تسبیحات حضرت فاطمه علیهاالسلام است (مترجم).
11. در متن انگلیسى... Tafatuz؛ البته این سخن مؤلف مربوط به چند دهه قبل است (مترجم).
12. مجلسى، تحفةالزائرین، 146.
13. مؤلف به اشتباه تعبیر خوردن خاک را آورده که نادرست است (مترجم).
14. این عبارت نادرست است، زیرا مبناى ساعت عربى غروب خورشید است و نه طلوع آن (مترجم).
15. Roosevelt, war in The Garden of Eden. 76.قس: طبرى، ج 9، ص 581 (مترجم)؛
16. Brown, Literary of Persia, 1.240.
17. Le Strange, The Lands of The Eastern Caliphte,78.
18. چون آل بویه متمایل به شیعه بودند به طبع تشیّع نیز در آن عصر بسیار رشد کرد و اصول علمى و امروزین آن ـ چنان که هست ـ بیشتر در آن ایام مدون شد و افرادى نظیر شیخ مفید و... در همین ایام شکوفا گردیدند. نک: مثلاً: متز، تمدن اسلامى در قرن چهارم قمرى، فصل مربوط به شیعه؛ و قس: اشپولر، ایران در قرون...، ج 1، ص 159 ـ 189 (مترجم).
19. قس: امین، اعیان، 1، 626 به بعد (مترجم).
20. مستوفى، نزهة القلوب، ترجمه Gibb memorial,Le Strange، ص 23، 39؛ براى آگاهى از سخنان دیگر جغرافىدانان مسلمان در باب کربلا. ر.ک: لسترنج، ص 85 و 86، (مترجم).
21. در متن انگلیسى قبر حقیقى.
22. قس: ابن بطوطه، 1، 240 (مترجم).
23. تمام ملل و امم، بزرگان و سران صالحشان را گرامى مىدارند و آن چه که در هند و یا چین روى داده، خود شاهد این سخن است. شیعه نیز در این کار بر سایر ملل پیشى نگرفته است، چه بزرگان دینى خود را از حد مخلوق بالاتر نمىبرد و لیکن آنان را در زمان حیاتشان بزرگ مىشمارد و پس از مرگ تقدیس مىکند و در این کار روش پیامبر صلىاللهعلیهوآله را پى مىگیرد؛ عبارات زیارتنامههاى شیعى نیز در بردارنده سخنانى مؤید توضیح ماست، از جمله: گواهى مىدهم نماز را به پا داشتید و امر به معروف و نهى از منکر کردید و... من با کسى که با شما صلح است در صلحم و اگر با شما نبرد کند، با او مىجنگم و...، معروف الحسنى، اصول التشیّع، 296 و 300؛ قس: زیارتنامههاى امیناللّه، جامعه کبیره، زیارت امیرالمؤمنین، امام حسین و وارث در مفاتیحالجنان، اما وراى این، شور و احساس مردمى است که نمىتوان آن را تخطئه کرد، زیرا مردم عادى همین آداب و حرمتها را از دین مىشناسند.(مترجم).
24. L, Islamisme,Garcin De Tassy, 266.
25. از استاد ارجمند جناب آقاى دکتر آذرنوش که چون همیشه مرا باروى باز پذیرا شده و بزرگوارانه این سطور را از فرانسوى براى من ترجمه کردند، سپاسگزارم (مترجم).
26. به نظر مىرسد که در مراسم عروسى روضهخوانى نمىشود و مؤلف در این باره اشتباه کرده است. (مترجم).
27. در وجوب زیارت کربلا، امام باقر علیهالسلام فرمودهاند که شیعیان ما باید به زیارت قبر حسین بن على علیهالسلام بروند و رفتن بدان جا بر هر مؤمنى که به امامت حسین علیهالسلام از سوى خداوند معترف است، واجب است. شیخ مفید، کتاب المزار، 37. درباره ثواب زیارت امام حسین علیهالسلام نیز حضرت صادق علیهالسلام مىفرماید: هر کس که پیاده به زیارت [کربلا] برود، خداوند براى هر گام او حسنهاى ثبت مىکند و گناهى از گناهان او را مىبخشد و اگر سواره برود نیز همین طور است، تا این که به حائر برسد، در این حال خداوند او را جزو رستگاران و نجات یافتگان مىآورد و چون مناسک را به جا آورد از فائزین محسوب مىشود. موقعى که مىخواهد باز گردد فرشتهاى مىگوید: رسولاللّه به تو سلام مىرساند، این کار را دوباره تکرار کن، خداوند تو را بخشیده است. همان، ص 41.
28. این قیاس تنها براى تقریب ذهن خوب است و الاّ دعا و حاجت نزد خدا بردن، کاسبکارانه و یک طرفه نیست، دو طرفه (دیالوگ) است (مترجم).
29. شاید منظور، 10 هزار درجه و مرتبه باشد (مترجم).
30. به موجب نص انجیل متّى و انجیل لوقا، تولد عیسى علیهالسلام را در بیت لحم در جنوب اورشلیم گفتهاند، جان ناس، تاریخ جامع ادیان، 528. (مترجم).
31. مجلسى، همان مذکور در قبل، 164.
32. طبرى، وقایع تاریخ خویش را در سال 302 قمرى به پایان برده است و بنده نتوانستم ذیل وقایع این سال یا وقایع سال 303 قمرى که عریب به سعد افزوده، تأییدى بر این سخن مؤلف بیابم؛ ضمن این که مادر مهدى عباسى، أروى خواهر یزید بن منصور حمیرى و مکنى بهام موسى بوده است، طبرى، 8، 102 (مترجم).
33. حائر یعنى زمین پست، المنجد (مترجم).
34. EI1, Art "Hair" by Herzfeld,also Art "Meshhed Husain".
35. مجلسى، همان مذکور در قبلّ و مفاتیحالجنان، 366.
36. مادر حضرت عباس، امالبنین فاطمه بنتِ حزام است؛ عباس علیهالسلام جامع فضل و مَثَل والاى شجاعت بوده و کنیهاش ابوالفضل و ملقب به بابالحوائج و به گفتهى امام صادق علیهالسلام عبد صالح مىباشد. برخلاف نظر ابوالفرج در مقاتل و طبرى در تاریخش، وى برادران خویش را در نبرد پیش نینداخت، بلکه آنان همگى در دفاع از امام آن قدر کوشیدند تا به شهادت رسیدند؛ اکثر اصحاب معاجم و مورخان نیز این سخن صحیح را در زیارت ایشان فراموش کردهاند که «وى مدفون در کنار شط فرات علقمى است. مقرم، قمر بنىهاشم، 9، 10، 24، 25، 26، 50 و 119. زیرا حضرت قصد داشت اندکى آب براى کودکان ببرد که در کنار آب به شهادت رسید. شریف القرشى، العباس بنعلى، 204 ـ 210؛ دیگر این که شمر بن ذىالجوشن که با عباس علیهالسلام بستگى داشت براى حضرت و برادرانش امان گرفت تا آنان را از امام حسین علیهالسلام جدا کند و لیکن حضرت نپذیرفت و در پاسخ به اذن امام در ترک ایشان فرمود: هرگز تو را ترک نمىکنیم و بعد از تو زندگى معنایى ندارد. هم او، 166 ـ 167 و 173 (مترجم).
37. دینورى، کتاب الأخبار الطوال، 268؛ و یعقوبى، تاریخ، طبع Houstama 2، 253 و 289؛ و A.Noldeke, Das Heiliqtum at Husains Zu Kerbala,Berlin,1909(البته اگر منظور مؤلف نولد که مشهور باشد نام او تئودور است.) (مترجم).
38. در این باره یعقوبى مىگوید: یاران امام یک نفر یک نفر جنگیدند و دشمن آنان و حتى نوزاد امام را نیز به شهادت رساند...، سرانجام حضرت به آنان حمله برد و جمع بسیارى از ایشان را به هلاکت رساند... و تیرى به او رسید که در گلویش فرو رفته و از پشت سرش بیرون آمد، پس افتاد و برخى افراد دشمن یورش برده و سر از تن امام جدا کردند که عمر بن سعد آن را نزد ابن زیاد فرستاد. آن گاه خیمههاى امام را غارت نموده و زنان و کودکانش را اسیر به کوفه بردند. یعقوبى، 2، 181، 182 (مترجم).
39. خز (مترجم).
40. شب کلاه یا قلنسوه (مترجم).
41. این کودک عبداللّه اصغر بوده است. امین، اعیان، 1، 610 (مترجم).
42. زرعة بن شریک التمیمى (مترجم).
43. توصیفات فوق مربوط به لحظات آخر زندگى امام علیهالسلام است و الاّ ایشان بسیار شجاعانه جنگید تا به درجه رفیع شهادت نایل شد. قس: طباطبایى، شیعه در اسلام، 134 ـ 137 (مترجم).
44. قس: جعفریان، تاریخ تشیّع در ایران، 2، 828 (مترجم).
45. این توصیف مربوط به حدود شصت و چند سال قبل است (مترجم).
46. این سجده، سجده احترام است و براى عبادت نیست (مترجم).
47. همیان (مترجم).
48. در جریان قیام توابین، ایشان ابتدا از نخیله به کربلا رفته و بر سر قبر مطهر امام حسین علیهالسلام گرد آمدند. در آن جا از خود بىخود شده و گریه و زارى سر دادند و عزادارى و سوگوارى بىنظیرى برپا داشتند. به گفته ولهاوزن: این رخداد که اولین بزرگداشت قبر امام حسین علیهالسلام بود، ماهیتى عربى دارد. منقول در جعفرى، 271. اما به گمان ما نخستین عزادارى در همان روز عاشورا انجام شد و بعدا نیز ائمه به ویژه امام سجاد علیهالسلام بدین کار مبادرت ورزیدند. البته این اقدام توابین نیز از نخستین عزادارىهاى مردم تواند بود که نقطه اوجش این است که معزالدوله دیلمى ـ پس از غلبه بر بغداد ـ دستور داد (352) مردم بازارها را بسته و زنان با سر و روى برهنه بر امام حسین علیهالسلام بگریند و اهل سنت به دلیل کثرت شیعه و همراهى سلطان با آنان نتوانستند مانع این کار شوند. ابن کثیر، البدایة و النهایة، 6، جزء 11، 259.
در عصر صفویه تا قاجار هم این نوع عزادارىها ادامه یافته و تکمیل شد، (مترجم).
منابع و مآخذ مؤلف:
1. حمداللّه مستوفى قزوینى، نزهة القلوب، طبع و ترجمه لسترینج (الاقسام 1 و 2)، 1915 و 1919.
2. الدینورى، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، طبعه Kratchkovsky and guirgass(1912).
3. الملا محمد باقر المجلسى، تحفة الزائرین (طهران، 1857).
4. الیعقوبى، ابن واضح، التاریخ، (لیدن، طبعة هوتسما، 1883).
- Browne,E. G,litrary of Persia, 4 Vols,london, 1908 _ 1924.
- Garcin DE Tassy, L, islamisme, Paris, 1874.
- LE strange,G, The lands of The eastern caliphate, cambridge.
- Noldeke. A. Das Heiligtum alhusains zu Kerbala, Berlin 1909.
- Roosevelt, Kermit, war in Thc Garden of Eden.
- The EncycloPedia of islam, (1Th editen) leyden, 1913.
منابع مترجم:
ـ ابن کثیر دمشقى، البدایة و النهایة، دقّق اصوله و حقّقه الدکتور احمد ابو ملحم، الدکتور على نجیب عطوى، الاستاذ فؤاد السید، الاستاذ مهدى ناصرالدین و الاستاذ على عبدالساتر، الطبعة الثانیة، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1407ق/1987م).
ـ اشپولر، برتولد، ایران در قرون نخستین اسلامى، ترجمه عبدالجواد فلاطورى، چاپ سوم، (تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1369).
ـ امین، سید محسن، اعیانالشیعه، حقّقه و اخرجه حسن الامین (دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، 1403ق/1983م).
ـ بورکهارت، تیتوس، هنر اسلامى، زبان و بیان، ترجمه مسعود رجب نیا (تهران، انتشارات سروش، 1365).
ـ جعفرى، حسین محمد، تشیّع در مسیر تاریخ، ترجمه دکتر سیدمحمدتقى آیت اللّهى، چاپ هشتم، (تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامى، 1374).
ـ خلیلى، جعفر، موسوعة العتبات المقدسه، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، الطبعة الثانیة، (بیروت، 1407ق/1987م).
ـ دهخدا، على اکبر، لغتنامه، زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدى (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1339).
ـ ــــــــــــــــــــــ ، امثال و حکم، چاپ سوم (تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1352).
ـ شریعتى، على، جامعهشناسى ادیان (بىجا، بىنا، 1365).
ـ شریف القرشى، باقر، العباس بن على، دارالاضواء، الطبعة الاولى (بیروت، 1409ق/1989م).
ـ شیخ مفید، محمد بن محمد بن النعمان، کتابالمزار، الطبعةالاولى، (قم، التحقیق و النشر مدرسة الامام المهدى، 1409ق).
ـ طباطبایى، سید محمد حسین (علامه)، شیعه در اسلام، با مقدمه دکتر سید حسین نصر، (بىجا، قائم، 1348).
ـ الطبرى، ابن جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم (دار سویدان، بىتا).
ـ عمید، حسن، فرهنگ فارسى (تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1369).
ـ کلیددار، سید عبدالجواد، تاریخ کربلا و حائر حسین، ترجمه محمد صدر هاشمى، حبلالمتین (اصفهان، بىتا).
ـ لسترنج، گاى، جغرافیاى تاریخى سرزمینهاى خلافت شرقى، ترجمه محمود عرفان، چاپ سوم (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1367).
ـ معروف الحسنى، هاشم، اصولالتشیع، عرض و دراسة (بیروت، دارالقلم، بىتا).
ـ متز، آدام، تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى، ترجمه علیرضا ذکاوتى قراگوزلو (تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، 1364).
ـ موسوى مقرّم عبدالرزاق، قمر بنىهاشم (المطبعةالحیدریة فى النجف، 1369ق/1949م).
ـ میر احمدى، مریم، دین و مذهب در عصر صفوى، (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1363).
ـ یاقوت الحموى، شهابالدین ابى عبداللّه، معجمالبلدان (بیروت، دار صادر للطباعة و النشر، 1376ق/1957م).
به خاطر مىآورم که وقتى از کربلا دیدن کردیم، ساعت 4 بامداد هتلمان را در بغداد ترک کردیم و چگونه سوار بر اتومبیل فورد مدل T قدیمى با سرعت زیاد از صحرا گذشتیم. کمى قبل از ساعت 6 در شن انبوهى بسیار آهسته راندیم، زیرا در میان نخلستانهایى که این شهر مقدس را در بر داشتند به طور مارپیچ به مسیرمان ادامه مىدادیم.3 فصل تابستان بود، این جا و آن جا مردمى را دیدیم که شب را در زیر درختان گذرانده بودند؛ آنان سماورهایشان را روشن مىکردند تا چاى صبحگاهان را آماده کنند یا کنار جوى باریکى، بر نهر آبى نشسته و دندانهایشان را با خلالى که پیوسته نرمش مىکردند، محکم مىشستند.
شهر، 3 یا 4 مایل دورتر در میان نخلستانها قرار داشته و هیچ دیوار محافظى ندارد؛ لذا چند دقیقه بعد در قهوهخانهاى که تقریبا مقابل مرقد امام حسین علیهالسلام بود، نشستیم و صبحانهاى مقوى شامل نان داغ ایرانى4، چاى و خرماى رسیده، صرف کردیم. عجیب است که در قهوهخانه ایرانى انسان [فقط] مىتواند چاى بنوشد5، زیرا در آن جا به ندرت چیز دیگرى یافت مىشود من براى برداشتن عکسى، در خیابان اصلى منتهى به حرم از اتومبیل پیاده شدم، اما از این زاویه، برج برجسته ساعت، جلوى نماى گنبد طلایى را گرفته بود.
در قهوهخانه که نشستم، توانستم طرحهاى زیبا و مارپیچ کاشىکارى مدخل مرقد و منارهها را ببینم. در عرض این مدخل زنجیرى آهنى بود که نشان از محدودهاى مىداد که «کافران نجس» نباید از آن بگذرند6 زیارت این حرم با ایمان، به رسالت محمد صلىاللهعلیهوآله و اعتقاد به امامت الهى و منصوص امام حسین علیهالسلام تکلیفى مهم و عمده است. چه این کار براى شخص زائر در بردارنده این امتیاز است که سقف خانهاش هرگز بر سرش فرو نمىریزد و او هرگز غرق نشده، نسوخته و حیوانات وحشى به وى صدمه نخواهند رساند. اما براى کسى که مؤمن نیست رفتن به وراى آن زنجیرهاى مانع، جرمى است که به احتمال زیاد تاوانش مرگ در نتیجه خشونت مردم است، چون آنان چنین عملى را بىحرمتى به حرم اطراف مزار مىدانند.
همچنان که فکر مىکردم، آمدن من به کربلا چقدر آسان و بىدردسر بوده است، متوجه شدم که سیّاح صرف بودن با زائر تفاوت بسیار دارد؛ برخى از این زوّار که تازه از حمام بیرون آمده بودند، در قهوهخانه بودند. آنان با حولههاى قرمز روشنى که دور بدنهاى عریان خویش بسته بودند، آن جا نشسته و مشغول صرف چاى بودند؛ [پس از آن] ظرف چند لحظه لباس پوشیده و زیارت امام را با توجه فراوان نسبت به اداى تمام آداب آن، به جاى مىآوردند.
پیرمردى با چهرهاى مهربان و مطمئن، به واسطه این که نماز مىخواند، چاى خود را نهاده بود تا خنک شود؛ او هر بار که به سجده مىرفت مهر گلین کوچکى را بر پیشانى مىنهاد.7 مغازههاى متعددى در خیابان اصلى صدها عدد از این مهرها را قطعا براى فروش عرضه مىکردند، ولى شنیدم که یکى از ائمه علیهمالسلام فرموده است: فروش خاک برگرفته از تربت مقدس و آغشته به خون امام حسین علیهالسلام مانند فروش گوشت خود حضرت است. اما وقتى کربلا را ترک مىکردیم، راننده 20 سنت8 براى خرید جعبهاى کبریت پرداخت و به جاى بقیه پولش تعداد فراوانى از این مهرهاى گلین کوچک گرفت. فروشندگان دورهگرد 100 عدد از این مهرها یا مقدارى در این حدود را بر طبقى به عنوان تحفه ظاهرى زیارت، نزد زایر احتمالاً مشتاق آورده و مىگویند که [براى مهرها] قیمتى تعیین نمىکنند، بلکه مشترى با پرداخت پول در روز قیامت براى خود ثواب جمع مىکند و این به خاطر آن است که مشتریان معمولاً مزد فروشندگان دورهگرد را در این دنیا مىپردازند، ولى این رسم براى زائران ثروتمند آزار دهنده است. بازرگانان هندى این مهرها را حدودا هر صد مهر 3 روپیه9 مىخرند و در بسیارى جاهاى کربلا فروشندگانى هست که عملاً تمام آنها را به فروش مىرسانند.
تصور مىرود که خاک این مهرها را از قتلگاه امام مىآورند؛ تسبیحى از این خاک معمولاً یکى از پرکاربردترین چیزهاست. این تسبیح 34 دانه دارد و مؤمن پارسا در اوقات فراغتش با این تسبیح به گفتن 34 «اللّه اکبر»، 33 بار «الحمدللّه» و 33 بار «سبحان اللّه» مىپردازد.10 وقتى شیعهاى مىمیرد اگر طوقى از این دانههاى گلین بر دور گردنش، انگشترى گلى بر سبابه دست راستش و 2 بازوبند گلین بر دو بازویش داشته باشد بسیار سعادتمند است و باید اندکى از خاک جارو شده مرقد را در پارچهاى بسته، در دست راستش قرار دهند و اگر بر کفن او آیاتى از قرآن را با این گل بنویسند، خوب است.
معتبرترین کتاب راهنماى زائران شیعه، تحفة الزائرین11 [هدیهاى براى زایران] مىباشد که آن را نویسنده کثیر التألیف و مشهور، محمد باقر مجلسى در قرن شانزدهم میلادى نوشته است. این کتاب به ویژه تصریح مىکند که تنها خاک متبرک محدوده اطراف مزار حضرت، خواص شفا بخش دارد. در روایت است که امام هفتم، موسى بن جعفر علیهالسلام فرمود: مردم نباید از خاک مزار او یا هیچ یک از دیگر ائمه جز امام حسین علیهالسلام برگیرند، زیرا به اعتقاد وى خداوند [تنها] به این خاک به خصوص فایده شفا بخشى شیعیان و یارانشان را عطا کرده است.12 اعتقاد بر این است و احادیث مقبول ائمه علیهمالسلام نیز این را تأیید مىکند که اگر فردى مریض و در آستانه مرگ باشد، لیکن با ایمان خالص به امام حسین علیهالسلام قدرى از این خاک را بخورد، زنده مىماند. اما امام هشتم على بن موسى الرضا علیهالسلام فرمود: خوردن تربت جایز نیست چون این کار مانند خوردن خون بدن مىباشد، الاّ تربت امام حسین علیهالسلام که درمان هر دردى است و اثر شفابخشى آن خاک تا شعاع حدود یک مایل وجود دارد. به هر حال این وعده امام رضا علیهالسلام مشروط به این است که اگر اراده خداوند بر مرگ کسى قرار گرفت، آن گاه حتى خوردن این خاک نیز سودى نخواهد داشت. گفتهاند که هر کس قدرى از این خاک معجزهآسا را بر سر بگذارد از بیمارى و بداقبالى مصون خواهد بود؛ به فرموده امام رضا علیهالسلام اگر فردى گوشت خوک بخورد و بمیرد وى بر او نماز میت نمىگزارد مگر این که شخص متخلف تربت حسین علیهالسلام را بر سر نهد.13 شیعیان بر این باورند که اگر ارواح خبیث یا اجنه کافر در فردى که این خاک را همراه خود دارد، حلول کنند، عطر خوشبویى را حس خواهند کرد، هر چند خود شخص ممکن است از آن آگاه نباشد.
[در این حال] ساعت برج، ساعت 314 (یعنى 3 ساعت بعد از طلوع خورشید) را اعلام کرد؛ چون به برج نگریستم به وضوح تمام آثار تعمیر مختصرى را که با حلبى [بشکههاى] بنزین در آن صورت گرفته و کرمیت روزولت(2) از آن یاد کرده است، دیدم.15 آن گاه به سوى زنجیرهاى ممنوعه گام برداشتم و مشتاقانه به درون [حرم] نگریستم، چقدر آرزو داشتم که بتوانم به درون بروم و یک روز کامل را در بررسى کاشىکارىها و خواندن کتیبهها بگذرانم. کتاب بىنظیر لسترنج (سرزمینهاى خلافت شرقى) را که گلچینى از محتویات کتب جغرافى دانان مسلمان است در اختیار داشتم، وى در آن جا مىگوید: حتى قبل از سال 850 میلادى (236قمرى) نیز باید در کربلا مقبره مانندى موجود بوده باشد زیرا در این هنگام بود که متوکل با صدور فرمان ویرانى و به آب بستن مرقد امام حسین علیهالسلام ، براى همیشه منفور شیعیان شد و مىدانیم که بعدها این محل را شخم زده و در آ ن بذر کاشتند و زیارت کربلا را با وضع جریمههاى سنگین ممنوع کردند.16 استخرى و ابن حوقل17 مىگویند که احتمالاً به زودى، اما چند سال پس از به قدرت رسیدن سلسله بویهى، در قرن دهم میلادى (چهارم قمرى) دوباره چنین بنایى ساخته شد18 که [ظهور این سلسله را] نباید به منزله برکنارى خلفاى عباسى از حکومت دانست، ولى در آن ایام عباسیان جدا از اقتدار دنیوىاشان برکنار ماندند. عضدالدوله، همان امیرى که بارگاه امام على علیهالسلام را در نجف ساخت، به سال 929 میلادى (317 قمرى) بناى یاد بود باشکوهى [نیز]، در کربلا برآورد. اما از آن رو که قدرت آل بویه دیرى نپایید، ملاحظه مىکنیم که به سال 1016 میلادى (407 قمرى) گنبد این مرقد با شکوه در آتش سوخت. دیدار کننده بعدى، ملکشاه سلجوقى بود که گویا پس از بازسازى گنبد در سال 1086 میلادى (479قمرى) از کربلا دیدن کرده است.19
اما قبل از مستوفى ـ در قرن چهاردهم میلادى (هشتم قمرى) هیچ توصیفى از کربلا و مرقد حسین علیهالسلام وجود ندارد20 وصف خود مستوفى نیز کافى نیست، چه علاوه بر انتساب بناى ساختمان اصلى به عضدالدوله، مؤلف صرفا مىگوید که در زمان او شهر کوچکى به مساحت 2400 قدم در اطراف این مرقد به وجود آمده است. ولى ابن بطوطه که سفرنامه خویش را حدودا در همین ایام نوشته است، از مدرسه دینى مهمى یاد کرده و به ذکر جزئیات در باب مرقد حضرت مىپردازد، او مىگوید: آستان متعدد این مقبره21 که زوار به هنگام ورود آن را مىبوسند از نقره ناب است؛ مرقد را با چراغهاى متعدد طلا و نقره روشن کرده و درها را با پردههاى حریر پوشاندهاند. وى درباره این شهر کوچک مىافزاید: سپس در اثر نزاع بىوقفه فرق رقیب، ویرانى جدى پدید آمد، اما شهر در آغوش نخلستانهاى فراوان که نهرهاى رودخانه فرات آنها را به خوبى آبیارى مىکند، پا برجا ماند.22
من آن جا در مدخل ایستاده و فکر مىکردم که چطور به بهترین وجه [ممکن] به دیدن این نقاط جالب تاریخى بروم که در این هنگام صدایى شبیه به آواى سرود خوانى در کلیسا را شنیدم؛ کاروانى از زوّار23 تحت سرپرستى راهنمایى حرفهاى [به شهر] نزدیک مىشد. [مردم[ همان طور که نزدیک مىشدند، پس از قافله سالارشان زیارتنامه به خصوصى را مىخواندند. همان گونه که حدس مىزدم این زیارتنامه را گارسن دوتاسى(3) ترجمه کرده است که ترجمه او را در ذیل مىآورم.24
که خداوند متعال نیایشهایى را که براى آسایش روح آن دو امام همام ادا مىکنم، بپذیرد.
آن دو امام شهید و محبوب خداوند، دو قربانى بىگناه خباثت [ستمکاران].
آن دو امام خجسته، ابو محمد حسن و ابا عبداللّه حسین علیهالسلام .
و هم چنین دعاهایى را که به 12 امام و 14 معصوم و 72 شهید صحراى کربلا تقدیم مىدارم، بپذیر.25
آن زایران خسته از سرزمینهاى دور دست بدان جا مىآمدند و سوار بر ماشین نبودند، بلکه از 4 تا 8 هفته در راه بودند و هر روز هنگام طلوع خورشید سوار بر استرهایشان شده و 8 تا 12 ساعت به حرکت ادامه مىدادند. [اینان] مردان و زنانى بودند که از ظاهرشان مىشد فهمید اغلب روستایى یا شاید صنعتگر و یا فروشنده خردهپا هستند؛ در میان آنان به طرز جالبى پیرزنان فراوانى به چشم مىخورد، مادربزرگانى که اکنون آرزوهاى زندگىاشان را تحقق یافته مىدیدند من هم چنان که زوار عبور مىکردند و به جانب کاروانسرایى نزدیک ره مىسپردند، چهره هایشان را وارسى نمودم؛ بر تمام آنها اثر جدیت بسیار هویدا بود.
آیا مىتوان دریافت که این زیارت براى آنان چه معنایى دارد؟ در تمام زندگىاشان هر گاه کودکى را ختنه مىکنند، هر وقت زوجى ازدواج مىکنند، هر وقت کسى مىمیرد، این مردم روحانى را دعوت کرده و او بخشى از شرح مصیبت بار واقعه کربلا را در حالى که همه مىگریند، مىخواند.26 آنان ثواب فراوانى27 را که ائمه رسما به زوّار وعده دادهاند، مىدانند و آیا این وعدهها در کتبشان نیامده و ایشان این وعدهها را از قراء که هر شب یا در طول سفر پیوسته آنها را مىخوانند، نشنیدهاند؟ آنان از کودکى شنیدهاند که در اطراف مزار 4 هزار فرشته است، فرشتگانى که روز و شب مىگریند و هر چه از تمام نقاط ـ حتى سرحدات ـ زایر بیاید، این فرشتهها به استقبال آن زایر مىروند، اگر بیمار شود به کمکش مىشتابند و اگر بمیرد، بر سر مزارش رفته و برایش طلب آمرزش مىنمایند. خداوند به این فرشتگان فرموده است که خود متکلّف رفع تمام نیازهاى مادى زایران است و گناهان 50 سال هر زایر را مىبخشد. اکثر آنان با پول اندکى مىآیند و مىدانند که [با آن پول] در کربلا فقط مىتوانند نان بخرند، با این همه براى بازگشتنشان نیز پول کافى باقى مىماند. آنان باید خیرات و [مبرات] اندکى نیز هدیه کنند، زیرا پولشان که پسانداز خانوادهاى است به آرامى فراهم آمده مانند پولى که در کشورهایى که زیارت دینى متداول نیست، به مؤسسات بیمه پرداخت مىگردد.
مقایسه مطرح شده میان [این نذورات] و بیمهنامه، سودمند است.28 چون زیارتنامهها فقط عمر بیشترى را به زوار معتقد این مرقد وعده مىدهند، بلکه بر چیزى تصریح مىکنند که مىتوان آن را فواید بیمه خواند، [به این شکل که] هر کس با اشتیاق فراوان این زیارت را انجام دهد، اجر هزار حج و هزار شهادت و هزار روز روزه و آزاد کردن هزار برده را مىبرد. در زیارت سال بعد نیز ارواح پلید و شریر نمىتوانند به این زایر آسیبى برسانند چه خداوند خود حامى اوست و اگر بمیرد فرشتگان در مراسم تدفین وى حضور مىیابند و در روز محشر در زمره یاران امام حسین علیهالسلام بر مىخیزد که او را با پرچمى که در دست دارد، مىشناسند و امام پیروزمندانه زایرانش را مستقیما به بهشت راهبرى مىکند. بنابر روایت دیگرى، اگر زایرى در کربلا بمیرد، فرشتگان بدن وى را غسل داده و او را به بهشت، جایى که به پاداش مقدار هزینه او در این زیارت 10 هزار29 درهم منتظر اوست، مىبرند. در روز محشر نیز تمام کسانى که در هر یک از مقابر ائمه مدفونند، گناهانشان هر چه باشد در معرض حساب نیستند. جز این که چنان که در صحیفهاى آمده مستقیما به بهشت صعود مىکنند و فرشتگان دستان خود را به خوشآمد گویى آنان تکان مىدهند.
چون بنابر اکثر مراجع، این جا در دشت کربلا 4 هزار تن از سواران عمر بن سعد پیکر امام حسین علیهالسلام را زیر سم اسبان خویش لگدمال کردند و خون امام حسین علیهالسلام به همران 62 یا 72 نفر از اصحاب اهلبیت پیامبر صلىاللهعلیهوآله به زمین ریخته شد و با خاک در آمیخت، کربلا نزد گروه زیادى از مسلمانان که از ابتدا دل در گرو دوستى خاندان پیامبر صلىاللهعلیهوآله داشتند، تقدس یافته است. شیعیان در شهادت امام حسین علیهالسلام با حرکت دستهجمعىاشان در محرّم سوگوارى مىنمایند و [نقطه] اوج آن نوعى به نمایش درآوردن پرشور تمام وقایع مصیبت بار رخ داده، در کربلاست که آنها را به شبیهخوانى اجرا مىکنند.
لذا تعجبى ندارد که روایات، مطالب قابل ملاحظهاى را در باب تقدس فراوان این مکان نقل مىکنند؛ امام ششم از پیامبر صلىاللهعلیهوآله نقل کرده است که فرمود: فرشتگان در حالى که مىدانستند امام حسین علیهالسلام در کربلا دفن خواهد شد خاک متبرک اورشلیم [بیتالمقدس] را بدان جا آورده و هزار سال جلوتر، از پیش مشغول آماده سازى مکانى براى دفن حضرت گردیدند. روایت کردهاند امام چهارم که فرزند خود امام حسین علیهالسلام بود، خبر داده است: مریم باکره علیهاالسلام به طور معجزهآسایى از دمشق30 به کربلا آمده و عیسى علیهالسلام را در همان مکانى که امام حسین علیهالسلام در آن جا مدفون گردید، به دنیا آورده و همان شب همراه کودکش به دمشق بازگشت. ما همچنین در اخبار ملاحظه مىکنیم که حضرت على علیهالسلام به همراه برخى اصحابش از دشت کربلا گذشته است و چون حضرت به محلى که امام حسین علیهالسلام در آن جا شهید شد، رسید، فرمود: 200 پیامبر و 200 تن از اوصیاى پیامبران و 200 تن از فرزندان پیامبران پیشین مشتاق بودهاند که در این جا دفن شوند.31
طبرى ضمن حوادث سال 915 میلادى (303 قمرى)32 از حائر33 یا محدودهاى از کربلا که به واسطه شهادت امام حسین علیهالسلام تقدس یافته، یاد کرده است که در آن ایام گروهى که از موقوفات مؤسَّس ام موسى مادر مهدى34 عباسى تأمین مىشدهاند، متولیان رسمى کربلا بودهاند. زمانى که طبرى تنها دوازده سال داشت، متوکل کوشیده بود تا با به آب بستن قبور امام حسین علیهالسلام و اصحابش آنها را ویران سازد. اما بنابر روایتى شیعى محل مزار به طور معجزهآسایى خشک ماند و شیعیان همین مکان را در زیارتنامههاى35 خود حائر [= زمین پست [خواندهاند.
عکسى که از هوا برداشته شده است نشان از دو مرقد مىدهد که هر دو را واقع در این منطقه متبرک مىدانند؛ آن دو بسیار شبیه [به یکدیگرند] زیرا هر یک منارهها، یک برج ساعت و عمارت وسیع سر پوشیدهاى داشته و داراى یک صحن یا حیاط همراه با تعدادى اتاق شبیه اتاقهاى یک کاروانسرا مىباشد؛ دو بناى مرکزى دارند که تقریبا هم شکل و هم اندازهاند و فضایى که به زایر اجازه مىدهد تا مزار را طواف کند. اما جنبههاى متمایز کنندهاى نیز میان این دو مرقد وجود دارد که فىالفور به چشم مىآید؛ مرقدى که در جلوى نما قرار دارد به جاى دو مناره، سه مناره دارد، این مرقد امام حسین علیهالسلام است که گنبدش در زیر نور خورشید و بر اثر تلألو آن به روکش طلایىاش مىدرخشد. مرقد دوم را به احترام حضرت عباس علیهالسلام ، برادر ناتنى امام حسین علیهالسلام ، بنا کردهاند.36 و گنبدش از کاشى آبى لعابدار است که در مقابل آسمان صاف منظرهاى بسیار جالب دارد «چون آن را زیر ابر بنگرى، بسان تودهاى فیروزهاى، مىنماید». روایت کردهاند که این عباس در نبرد بسیار شجاع بوده و این سخن رواج دارد که خطرناکترین محل براى قسم دروغ خوردن، مرقد اوست، زیرا چنان که دوستى شیعه مىگفت: او امام نبود که از وى انتظار شفاعت برود، اما صداقت بسیارى داشت.
بهترین راه براى درک اهمیت این دو مرقد، مطالعه گزارشى درباره آخرین مصایب امام حسین علیهالسلام و یاران نزدیکش تواند بود. اگر روایات صریح دینورى37 را (م 895م/282ق) که یکى از قدیمىترین و بهترین مورخان شیعه است، دنبال کنیم، ملاحظه مىکنیم که اصحاب امام از کشتن و کشته شدن باز نایستادند تا این که فقط اهلبیت حضرت باقى ماند؛ نخستین کسى از ایشان که پیش رفت و جنگید38 پسر امام حسین علیهالسلام ، على اکبر، بود که پیوسته جنگید تا به شهادت رسید؛ [دشمنان] نیزهاى به او زدند که بر زمین افتاد، سپس با شمشیر به قتلش رساندند. بیش از 6 نفر از آنان یکى پس از دیگرى به تنهایى در جنگ کشته شدند و عبداللّه پسر مسلم و قاسم و ابوبکر دو پسر امام حسین علیهالسلام نیز در میان شهدا بودند.
مىگویند وقتى عباس بن على علیهالسلام این صحنه را دید، به برادرانش عبداللّه و جعفر و عثمان گفت: همراه من حمله برده و از آقایتان دفاع کنید تا قبل از او بجنگید و کشته شوید! پس همه با هم حمله کرده و خود را میان امام حسین علیهالسلام و دشمن انداختند تا شخصا از او حفاظت کنند. عبداللّه، جعفر و عثمان یکى پس از دیگرى کشته شدند، ولى عباس هنوز نزدیک امام ایستاده بود تا به دفاع از او بجنگد و هر جا که امام مىرفت همراه وى حرکت مىکرد تا او را نیز به شهادت رساندند. آن گاه امام حسین علیهالسلام تنها شد؛ مالک بنِ بشْر کندى به او حمله برده و با شمشیر ضربهاى بر سر او زد؛ گویا امام برنسى39 (= ردایى بافته شده از ابریشم و پشم) بر سر انداخته بود که شمشیر این پوشش را پاره کرد و سر او را مجروح نمود. پس امام ردا را به کنارى نهاده و کلاهى40 خواست و آن را با عمامهاى بر سر گذاشت و نشست و طفلى را ـ شاید کسى را که برایش کلاه آورد ـ صدا زد و او را در کنار خود بر صخرهاى نشانید، اما در حالى که این پسربچه کنار امام بر صخره نشسته بود مردى از بنىاسد تیرى سرپهن به سویش پرتاب کرد و او را به شهادت رساند؛41 امام حسین علیهالسلام مدتى طولانى نشسته در آن جا ماند، زیرا هر قبیلهاى کشتن او را به دیگرى وا مىنهاد و از اقدام بدین کار ابا مىکرد. امام تشنه بود، پس ظرفى آب طلبید، ولى موقعى که مىخواست آب بنوشد مردى به نام حُصَین بن نُمَیْر، تیرى به سوى او پرتاب کرد که وارد دهانش شد و او را از نوشیدن باز داشت، امام حسین علیهالسلام ظرف را بر زمین گذاشت. وقتى جماعت این صحنه را دیدند عقب نشستند، اما چون امام برخاست تا به جانب رودخانه برود میان او و آب موضع گرفتند و حضرت به جاى قبلىاش بازگشت؛ یکى از آن افراد تیرى انداخت که به پشت او اصابت کرد؛ امام تیر را بیرون آورد، ولى زُرعَة بن شریک42 ضربت شمشیرى به وى زد، حسین علیهالسلام کوشید تا با دست جلوى این ضربه را بگیرد، لیکن شمشیر برقآسا بر دستش فرود آمد. سرانجام سِنان بن اَوْس نخعى پیش آمد و نیزهاى به وى زد و امام فرو افتاد، آن گاه حَولىّ بن یزید اصبحىّ یورش برد تا سر از تن حضرت جدا کند، ولى دستانش لرزید، لذا برادرش شِبْل سر امام را جدا کرده و آن را به حولى داد.43
بیش از هزار سال از زمانى که این فاجعه در کربلا رخ داده، گذشته و هنوز دهها هزار زایر هر ساله به کربلا مىآیند. زوار عمدتا ایرانىاند، اما تعداد زیادى نیز تقریبا از تمام نواحى جهان اسلام براى زیارت این مزار متبرک [به کربلا] مىآیند. آنان اغلب اجساد خویشانشان را که در وصیت نامههاى خود شرط نمودهاند تا در کربلا به خاک سپرده شوند، همراه دارند. در سمت راست مدخل مرقد امام حسین علیهالسلام پلکانى وجود دارد که به سرداب وسیعى شاید به طول 200 یارد منتهى مىگردد. اجساد زوار خارجى را در تابوت حمل مىکنند و جسدهاى پذیرفته شده براى دفن را در قبرهایى واقع در این سرداب وسیع قرار مىدهند در مرقد حضرت عباس نیز ترتیب مشابهى در دفن اجساد وجود دارد و به من گفتند که اجساد را به مبلغى کمتر از 500 روپیه در این دو سرداب بزرگ دفن نمىکنند؛ راهنمایم به من گفت که مدفن شهدا، فرزندان امام حسین علیهالسلام و دیگر اهلبیتش در مرقد عباس علیهالسلام و نزدیک مزار آن حضرت قرار دارد.
در مدخل حرم عباس علیهالسلام ، توجه زایر به این عبارت که با حروف بزرگ نوشته شده جلب مىگردد «گستاخانه پا بر این آستان ننهید چه این مکان سجدهگاه فرشتگان و شاهان است». گنبد حرم حضرت عباس علیهالسلام زرین نیست، چه مىگویند حضرت در خواب به بانى آن ـ نادرشاه44 ـ هشدار داد که چنین نکند؛ نادرشاه مىپنداشت عباس علیهالسلام را که معمولاً ابوالفضلش مىخوانند، در خواب دیده که خطاب بدو فرموده است: چون من از حسین علیهالسلام کوچکتر بوده و خاک پاى آقایم مىباشم، باید در بنایت تفاوت میان آقا و مولا را لحاظ کنى. ولى درون مرقد فرشهاى عالى و ایرانى بسیارى است که تجارى که نامشان درگوشه این فرشها نقش بسته، آنها را [به آستان حضرت] هدیه کردهاند. چلچراغهایى سیمین و زرین در زیر گنبد آویزان بوده و نرده نقرهاى سادهاى خود مزار را در برگرفته است؛ درون این نرده، بر خود مزار عمامه و شمشیرى قرار دارد که به تصریح روایتى، عباس علیهالسلام در آخرین نبرد قهرمانهاش از آنها استفاده کرده است. اما شاید مهمترین چیزى که در حرم به چشم مىخورد سیاهى مدور و چسبیده به سقف گنبد باشد، زیرا نقل است که این سیاهى سر مردى است که در حرم قسم دروغ خورد و فورا سر از تنش جدا شده و به سقف چسبید، این روایت حداقل بر این نکته تأکید مىورزد که اکثریت بسیارى از شیعیان در قسم خوردن به نام ابوالفضل تردید دارند. زایران مزار او سه بار دور قبر چرخیده و چون به زیر آن نقطه سیاه مىرسند به گناهان خود اعتراف کرده و از خداوند طلب آمرزش مىکنند.
ولى دور ضریح امام حسین علیهالسلام ، یعنى مرقدى که گنبدش زرین است،45 2 نرده وجود دارد؛ نرده درونى از طلا و نرده بیرونى نقره است که آن را به نحو استادانهاى ساختهاند. این نرده نقرهاى را ناصرالدین شاه [قاجار] هدیه نموده و نامش بر آن منقوش است. زوار هدایایى [اعم[ از پول و جواهرات [با خود] آورده و درون این نردهها مىریزند [آنان] به ویژه در اوقاتى که نذرى دارند، مشروط به برآورده شدن حاجاتشان از سوى امام، هدایاى [موعودشان] را درون نرده طلایى مىاندازند. [خدّام] گاه گاه این نردهها را باز کرده و اموال را بر مىدارند و قبل از این که [آنها را] به عنوان بخشى از دارایى مرقد به فروش برسانند، رسما قیمتشان را برآورد مىکنند؛ این گشودن [نردههاى] آرامگاه، خود طى مراسمى صورت مىگیرد و نمایندگان حکومت [نیز] در این مراسم شرکت مىکنند.
یک شاهد عینى خوش شانس این جمعآورى رسمى اموال و غبارروبى حرم، دیدههاى خود را براى من تعریف کرد، او گفت در آغاز دو خادم به قید قرعه انتخاب مىشوند؛ ابتدا براى تطهیر در حوض آب سرد حیاط، غسل مىکنند آن گاه بدنهاى خویش را با پارچههاى سفید شبیه کفن مىپوشانند که هر یک شکاف گردن و مچهاى دست و پاى جامهاش را محکم با نخ مىبندد. این کار تنها براى آن نیست که لباسشان باید براى مراسم تمیز باشد، بلکه به خاطر این است که آنان را متهم به نهان کردن اشیاء گرانبهاى جمعآورى شده، نکنند. بعد به طور منظم جلوى قبر سجده مىکنند46 و به هر 4 سمت داخل نرده مىروند؛ اول غبار را از اموال متعددى که مىیابند در حالى که مواظبند آن را پخش نکنند، بر مىگیرند چه این غبار خود، ارزشمند است. همچنین در آن جا نان به خصوصى را مىیابند که گاهى اوقات افراد کاملاً بىچیز درون نرده گذارده و از امام درخواست شفاعت نمودهاند. پس از گذشت حدود 3 ساعت از این غبارروبى و پاکیزه نمودن دقیق ضریح همراه با جمعآورى و دستهبندى آن اشیاء قیمتى، جواهرات و قدرى از غبار متبرکى را که آن دو جمعآورى کردهاند، بیرون مىآورند؛ زیور آلات فراوان، گردن بندها، گوشوارهها و... به عنوان بخشى از درآمد منظم، عایدى خزانه حرم را تشکیل مىدهد و خدام غبار متبرکى را در تکههاى کوچک پارچه مىپیچند؛ مقدار کمى از آن را در پارچهاى موسوم به صُرّه47 [اه [ریخته و فىالحال به زوار مىفروشند، چه تصور مىرود که اگر اندکى از این غبار را همراه فردى دفن کنند، بخشش گناهانش حتمى است.
[مردم] در پایان این مراسم به شکرانه آن چه را که روضه خوانى یا مراسم یادبود مىخوانند48 برگزار مىکنند؛ در هر حال هیچ سخن یا احساس شادمانى در میان نیست و فقط شبیهخوانى وقایع مصیبت بار کربلا در سالیان پیش به اجرا درمىآید. خدّام مرقد گرد مزار مىچرخند و با زنجیرهاى آهنى که میخ و چاقوهاى کوچکى بدانها آویختهاند، بر شانههاى برهنه خویش مىزنند. آنان تا کمر برهنه شده و عرقریزان مىچرخند و مىچرخند و به احترام سیدالشهداء علیهالسلام و واسطه یا شفیع امینشان در روز حساب، فریاد حسین! حسین! سر مىدهند.
پىنوشتها:
1. این نوشتار فصلى از پایاننامه کارشناسى ارشد مترجم (ترجمه و تحقیق نیمه نخست کتاب The shi,ite religionاست که به راهنمایى جناب آقاى دکتر هادى عالم زاده در سال 1377ش در دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران به انجام رسیده است.
2. ر.ک: عباس احمدوند، گذرى بر مطالعات شیعى در غرب، مجله مقالات و بررسىها، دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، دفتر 63، 1377.
3. براى وصف دقیق کربلا، موسوعة العتبات المقدسة (8، قسم کربلا) اهمیت تام دارد که در بردارنده مباحثى نظیر کربلا در قدیم الایام، گزارش مختصرى از تاریخ کربلا، کربلا در مراجع اسلامى اعم از کتب حدیثى، تاریخى، جغرافیایى و دائرةالمعارفهایى مانند فرهنگ اسلام (Dictionary of Islam)، لاروس، خرده دائرةالمعارف اسلام
(Shorter Encyclopedia of a Islam) و...، کربلا در ادبیات و شعر و کربلا در مراجع غربى مىباشد. حائر، حیره و حیرا نیز زمینى است که وسط آن صاف و اطرافش مرتفع باشد و یا محل پست و صافى که اطراف آن گودالهاى عمیقى قرار دارد، لذا قبلاً کسى را که به کربلا مىرفت، به جاى کربلا، حائرى مىگفتند؛ البته حائرهاى دیگرى نیز غیر از کربلا داریم و باید بدانیم که در گذشته به کربلا حیره مىگفتند. کلیددار، تاریخ کربلا و حائر حسین، 8 و 15؛ و درباره محل حائر. ر.ک: همو، فصل 5 به بعد؛ قس: یاقوت، ج 4، ذیل واژه کربلا .(مترجم)
4. خبزالعجم که در عراق بسیار مشهور است(مترجم).
5. علت تعجب مؤلف در اثر لفظ قهوهخانه است، اما در اصطلاح قهوهخانه را به جایى گویند که در آن قهوه مىپزند و چاى دم مىکنند، یا جایى که در آن قهوه و چاى درست مىکنند و فروشند و قهوهچى کسى است که قهوه مشروب مىسازد... و اینک به کسى گویند که چایخانه دارد و چاى دم کرده به مردم مىفروشد و شاید دلیل تحول مدلول این لفظ، به جهت معناى اصلى قهوه که همان خمر و شراب است، باشد. دهخدا، ذیل واژه قهوهخانه؛ عمید، فرهنگ فارسى، ذیل واژه قهوه (مترجم).
6. در باب عدم جواز ورود غیر مسلمین به اماکن متبرکه در جاى دیگرى به تفصیل سخن گفتهایم. ن ک: دوایت. م. دونالدسن، مذهب شیعه، ترجمه و تحقیق عباس احمدوند (تعلیقه شمارهى 1)، پایان نامه کارشناسى ارشد در دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، 1377، ش، چاپ نشده (مترجم).
7. اعمال اصلى نماز عبارت است از: قیام و رو کردن به سوى قبله، تکبیر، اذان، اقامه...، رکوع و سجود؛ سجود [سر به خاک نهادن] رها ساختن وجود خویش است به خواست خداى قادر متعال و تسلیم شدن بدو. بورکهارت، هنر اسلامى، 96؛ و قس: شهید اول، اللمعة الدمشقیة فى فقه الامامیة، 12 ـ 14 در مورد مهر نیز باید اذعان کرد که سجده بر مهر بتپرستى نیست، بلکه مهر برداشتن اصلى است بسیارى مترقى که بعدها مقدس هم شده است و چنان که گفتیم سجده به خاک افتادن بنده است جهت خوار کردن خویش در نزد خداوند، چه نماز باید بر خاک باشد. حال براى این که یکى روى فرش چند هزار تومانى و دیگرى روى طلا و... سجده نکند، عدالتى برقرار کردهاند و مهر را براى همگان وضع نمودهاند. شریعتى، جامعهشناسى ادیان ـ 77 ـ 79. که البته خرید و فروش آن قابل تأمل است. در باب تسبیح نیز شاید بتوان گفت که برخى تشابهات میان این مسأله در اسلام و شیعه با دیگر ادیان به ویژه ادیان شرقى وجود دارد (مترجم).
8. هر سنت معادل یک صدم دلار یا پوند است (مترجم).
9. (در هند، پاکستان و سیلان) هر روپیه معادل 21/0 دلار است (مترجم).
10. منظور اداى تسبیحات حضرت فاطمه علیهاالسلام است (مترجم).
11. در متن انگلیسى... Tafatuz؛ البته این سخن مؤلف مربوط به چند دهه قبل است (مترجم).
12. مجلسى، تحفةالزائرین، 146.
13. مؤلف به اشتباه تعبیر خوردن خاک را آورده که نادرست است (مترجم).
14. این عبارت نادرست است، زیرا مبناى ساعت عربى غروب خورشید است و نه طلوع آن (مترجم).
15. Roosevelt, war in The Garden of Eden. 76.قس: طبرى، ج 9، ص 581 (مترجم)؛
16. Brown, Literary of Persia, 1.240.
17. Le Strange, The Lands of The Eastern Caliphte,78.
18. چون آل بویه متمایل به شیعه بودند به طبع تشیّع نیز در آن عصر بسیار رشد کرد و اصول علمى و امروزین آن ـ چنان که هست ـ بیشتر در آن ایام مدون شد و افرادى نظیر شیخ مفید و... در همین ایام شکوفا گردیدند. نک: مثلاً: متز، تمدن اسلامى در قرن چهارم قمرى، فصل مربوط به شیعه؛ و قس: اشپولر، ایران در قرون...، ج 1، ص 159 ـ 189 (مترجم).
19. قس: امین، اعیان، 1، 626 به بعد (مترجم).
20. مستوفى، نزهة القلوب، ترجمه Gibb memorial,Le Strange، ص 23، 39؛ براى آگاهى از سخنان دیگر جغرافىدانان مسلمان در باب کربلا. ر.ک: لسترنج، ص 85 و 86، (مترجم).
21. در متن انگلیسى قبر حقیقى.
22. قس: ابن بطوطه، 1، 240 (مترجم).
23. تمام ملل و امم، بزرگان و سران صالحشان را گرامى مىدارند و آن چه که در هند و یا چین روى داده، خود شاهد این سخن است. شیعه نیز در این کار بر سایر ملل پیشى نگرفته است، چه بزرگان دینى خود را از حد مخلوق بالاتر نمىبرد و لیکن آنان را در زمان حیاتشان بزرگ مىشمارد و پس از مرگ تقدیس مىکند و در این کار روش پیامبر صلىاللهعلیهوآله را پى مىگیرد؛ عبارات زیارتنامههاى شیعى نیز در بردارنده سخنانى مؤید توضیح ماست، از جمله: گواهى مىدهم نماز را به پا داشتید و امر به معروف و نهى از منکر کردید و... من با کسى که با شما صلح است در صلحم و اگر با شما نبرد کند، با او مىجنگم و...، معروف الحسنى، اصول التشیّع، 296 و 300؛ قس: زیارتنامههاى امیناللّه، جامعه کبیره، زیارت امیرالمؤمنین، امام حسین و وارث در مفاتیحالجنان، اما وراى این، شور و احساس مردمى است که نمىتوان آن را تخطئه کرد، زیرا مردم عادى همین آداب و حرمتها را از دین مىشناسند.(مترجم).
24. L, Islamisme,Garcin De Tassy, 266.
25. از استاد ارجمند جناب آقاى دکتر آذرنوش که چون همیشه مرا باروى باز پذیرا شده و بزرگوارانه این سطور را از فرانسوى براى من ترجمه کردند، سپاسگزارم (مترجم).
26. به نظر مىرسد که در مراسم عروسى روضهخوانى نمىشود و مؤلف در این باره اشتباه کرده است. (مترجم).
27. در وجوب زیارت کربلا، امام باقر علیهالسلام فرمودهاند که شیعیان ما باید به زیارت قبر حسین بن على علیهالسلام بروند و رفتن بدان جا بر هر مؤمنى که به امامت حسین علیهالسلام از سوى خداوند معترف است، واجب است. شیخ مفید، کتاب المزار، 37. درباره ثواب زیارت امام حسین علیهالسلام نیز حضرت صادق علیهالسلام مىفرماید: هر کس که پیاده به زیارت [کربلا] برود، خداوند براى هر گام او حسنهاى ثبت مىکند و گناهى از گناهان او را مىبخشد و اگر سواره برود نیز همین طور است، تا این که به حائر برسد، در این حال خداوند او را جزو رستگاران و نجات یافتگان مىآورد و چون مناسک را به جا آورد از فائزین محسوب مىشود. موقعى که مىخواهد باز گردد فرشتهاى مىگوید: رسولاللّه به تو سلام مىرساند، این کار را دوباره تکرار کن، خداوند تو را بخشیده است. همان، ص 41.
28. این قیاس تنها براى تقریب ذهن خوب است و الاّ دعا و حاجت نزد خدا بردن، کاسبکارانه و یک طرفه نیست، دو طرفه (دیالوگ) است (مترجم).
29. شاید منظور، 10 هزار درجه و مرتبه باشد (مترجم).
30. به موجب نص انجیل متّى و انجیل لوقا، تولد عیسى علیهالسلام را در بیت لحم در جنوب اورشلیم گفتهاند، جان ناس، تاریخ جامع ادیان، 528. (مترجم).
31. مجلسى، همان مذکور در قبل، 164.
32. طبرى، وقایع تاریخ خویش را در سال 302 قمرى به پایان برده است و بنده نتوانستم ذیل وقایع این سال یا وقایع سال 303 قمرى که عریب به سعد افزوده، تأییدى بر این سخن مؤلف بیابم؛ ضمن این که مادر مهدى عباسى، أروى خواهر یزید بن منصور حمیرى و مکنى بهام موسى بوده است، طبرى، 8، 102 (مترجم).
33. حائر یعنى زمین پست، المنجد (مترجم).
34. EI1, Art "Hair" by Herzfeld,also Art "Meshhed Husain".
35. مجلسى، همان مذکور در قبلّ و مفاتیحالجنان، 366.
36. مادر حضرت عباس، امالبنین فاطمه بنتِ حزام است؛ عباس علیهالسلام جامع فضل و مَثَل والاى شجاعت بوده و کنیهاش ابوالفضل و ملقب به بابالحوائج و به گفتهى امام صادق علیهالسلام عبد صالح مىباشد. برخلاف نظر ابوالفرج در مقاتل و طبرى در تاریخش، وى برادران خویش را در نبرد پیش نینداخت، بلکه آنان همگى در دفاع از امام آن قدر کوشیدند تا به شهادت رسیدند؛ اکثر اصحاب معاجم و مورخان نیز این سخن صحیح را در زیارت ایشان فراموش کردهاند که «وى مدفون در کنار شط فرات علقمى است. مقرم، قمر بنىهاشم، 9، 10، 24، 25، 26، 50 و 119. زیرا حضرت قصد داشت اندکى آب براى کودکان ببرد که در کنار آب به شهادت رسید. شریف القرشى، العباس بنعلى، 204 ـ 210؛ دیگر این که شمر بن ذىالجوشن که با عباس علیهالسلام بستگى داشت براى حضرت و برادرانش امان گرفت تا آنان را از امام حسین علیهالسلام جدا کند و لیکن حضرت نپذیرفت و در پاسخ به اذن امام در ترک ایشان فرمود: هرگز تو را ترک نمىکنیم و بعد از تو زندگى معنایى ندارد. هم او، 166 ـ 167 و 173 (مترجم).
37. دینورى، کتاب الأخبار الطوال، 268؛ و یعقوبى، تاریخ، طبع Houstama 2، 253 و 289؛ و A.Noldeke, Das Heiliqtum at Husains Zu Kerbala,Berlin,1909(البته اگر منظور مؤلف نولد که مشهور باشد نام او تئودور است.) (مترجم).
38. در این باره یعقوبى مىگوید: یاران امام یک نفر یک نفر جنگیدند و دشمن آنان و حتى نوزاد امام را نیز به شهادت رساند...، سرانجام حضرت به آنان حمله برد و جمع بسیارى از ایشان را به هلاکت رساند... و تیرى به او رسید که در گلویش فرو رفته و از پشت سرش بیرون آمد، پس افتاد و برخى افراد دشمن یورش برده و سر از تن امام جدا کردند که عمر بن سعد آن را نزد ابن زیاد فرستاد. آن گاه خیمههاى امام را غارت نموده و زنان و کودکانش را اسیر به کوفه بردند. یعقوبى، 2، 181، 182 (مترجم).
39. خز (مترجم).
40. شب کلاه یا قلنسوه (مترجم).
41. این کودک عبداللّه اصغر بوده است. امین، اعیان، 1، 610 (مترجم).
42. زرعة بن شریک التمیمى (مترجم).
43. توصیفات فوق مربوط به لحظات آخر زندگى امام علیهالسلام است و الاّ ایشان بسیار شجاعانه جنگید تا به درجه رفیع شهادت نایل شد. قس: طباطبایى، شیعه در اسلام، 134 ـ 137 (مترجم).
44. قس: جعفریان، تاریخ تشیّع در ایران، 2، 828 (مترجم).
45. این توصیف مربوط به حدود شصت و چند سال قبل است (مترجم).
46. این سجده، سجده احترام است و براى عبادت نیست (مترجم).
47. همیان (مترجم).
48. در جریان قیام توابین، ایشان ابتدا از نخیله به کربلا رفته و بر سر قبر مطهر امام حسین علیهالسلام گرد آمدند. در آن جا از خود بىخود شده و گریه و زارى سر دادند و عزادارى و سوگوارى بىنظیرى برپا داشتند. به گفته ولهاوزن: این رخداد که اولین بزرگداشت قبر امام حسین علیهالسلام بود، ماهیتى عربى دارد. منقول در جعفرى، 271. اما به گمان ما نخستین عزادارى در همان روز عاشورا انجام شد و بعدا نیز ائمه به ویژه امام سجاد علیهالسلام بدین کار مبادرت ورزیدند. البته این اقدام توابین نیز از نخستین عزادارىهاى مردم تواند بود که نقطه اوجش این است که معزالدوله دیلمى ـ پس از غلبه بر بغداد ـ دستور داد (352) مردم بازارها را بسته و زنان با سر و روى برهنه بر امام حسین علیهالسلام بگریند و اهل سنت به دلیل کثرت شیعه و همراهى سلطان با آنان نتوانستند مانع این کار شوند. ابن کثیر، البدایة و النهایة، 6، جزء 11، 259.
در عصر صفویه تا قاجار هم این نوع عزادارىها ادامه یافته و تکمیل شد، (مترجم).
منابع و مآخذ مؤلف:
1. حمداللّه مستوفى قزوینى، نزهة القلوب، طبع و ترجمه لسترینج (الاقسام 1 و 2)، 1915 و 1919.
2. الدینورى، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، طبعه Kratchkovsky and guirgass(1912).
3. الملا محمد باقر المجلسى، تحفة الزائرین (طهران، 1857).
4. الیعقوبى، ابن واضح، التاریخ، (لیدن، طبعة هوتسما، 1883).
- Browne,E. G,litrary of Persia, 4 Vols,london, 1908 _ 1924.
- Garcin DE Tassy, L, islamisme, Paris, 1874.
- LE strange,G, The lands of The eastern caliphate, cambridge.
- Noldeke. A. Das Heiligtum alhusains zu Kerbala, Berlin 1909.
- Roosevelt, Kermit, war in Thc Garden of Eden.
- The EncycloPedia of islam, (1Th editen) leyden, 1913.
منابع مترجم:
ـ ابن کثیر دمشقى، البدایة و النهایة، دقّق اصوله و حقّقه الدکتور احمد ابو ملحم، الدکتور على نجیب عطوى، الاستاذ فؤاد السید، الاستاذ مهدى ناصرالدین و الاستاذ على عبدالساتر، الطبعة الثانیة، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1407ق/1987م).
ـ اشپولر، برتولد، ایران در قرون نخستین اسلامى، ترجمه عبدالجواد فلاطورى، چاپ سوم، (تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1369).
ـ امین، سید محسن، اعیانالشیعه، حقّقه و اخرجه حسن الامین (دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، 1403ق/1983م).
ـ بورکهارت، تیتوس، هنر اسلامى، زبان و بیان، ترجمه مسعود رجب نیا (تهران، انتشارات سروش، 1365).
ـ جعفرى، حسین محمد، تشیّع در مسیر تاریخ، ترجمه دکتر سیدمحمدتقى آیت اللّهى، چاپ هشتم، (تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامى، 1374).
ـ خلیلى، جعفر، موسوعة العتبات المقدسه، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، الطبعة الثانیة، (بیروت، 1407ق/1987م).
ـ دهخدا، على اکبر، لغتنامه، زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدى (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1339).
ـ ــــــــــــــــــــــ ، امثال و حکم، چاپ سوم (تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1352).
ـ شریعتى، على، جامعهشناسى ادیان (بىجا، بىنا، 1365).
ـ شریف القرشى، باقر، العباس بن على، دارالاضواء، الطبعة الاولى (بیروت، 1409ق/1989م).
ـ شیخ مفید، محمد بن محمد بن النعمان، کتابالمزار، الطبعةالاولى، (قم، التحقیق و النشر مدرسة الامام المهدى، 1409ق).
ـ طباطبایى، سید محمد حسین (علامه)، شیعه در اسلام، با مقدمه دکتر سید حسین نصر، (بىجا، قائم، 1348).
ـ الطبرى، ابن جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم (دار سویدان، بىتا).
ـ عمید، حسن، فرهنگ فارسى (تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1369).
ـ کلیددار، سید عبدالجواد، تاریخ کربلا و حائر حسین، ترجمه محمد صدر هاشمى، حبلالمتین (اصفهان، بىتا).
ـ لسترنج، گاى، جغرافیاى تاریخى سرزمینهاى خلافت شرقى، ترجمه محمود عرفان، چاپ سوم (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1367).
ـ معروف الحسنى، هاشم، اصولالتشیع، عرض و دراسة (بیروت، دارالقلم، بىتا).
ـ متز، آدام، تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى، ترجمه علیرضا ذکاوتى قراگوزلو (تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، 1364).
ـ موسوى مقرّم عبدالرزاق، قمر بنىهاشم (المطبعةالحیدریة فى النجف، 1369ق/1949م).
ـ میر احمدى، مریم، دین و مذهب در عصر صفوى، (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1363).
ـ یاقوت الحموى، شهابالدین ابى عبداللّه، معجمالبلدان (بیروت، دار صادر للطباعة و النشر، 1376ق/1957م).