آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

در ادب شفاهی ایران، از راویان روایات حماسی، در سده های هشتم به بعد، با نام قصه خوان و دفترخوان و در سه سدة اخیر با نام نقال یاد شده است. منبع منظومه های حماسی پس از سدة نهم نیز بیشتر روایات این قصه خوانان و طومارهای آنها بوده است. در این جستار، نسبت بین جنبة نمایشی معرکه گیری قصه خوانان و ساختار روایی این حماسه ها (بر مبنای مطالعة موردی) بررسی و این نتیجه حاصل شده که در این آثار، نوعی «ساختار دایره ای» یا «موازی» وجود داشته که ماحصل کیفیت نمایشی روایت بوده است. بدین شکل که شاعر با استفاده از کلیشه هایی خاص که در نقل شفاهی و این حماسه ها مشترک است، داستان ها را با مفاصلی به هم وصل می کند. هدف شاعر این بوده که مخاطب چند داستان را در ضمن هم دنبال کند؛ همچنان که در سنت نمایشی نیز نقال با توقف نقلی و شروع نقلی دیگر و پیوند خلاقانه بین داستان ها و ایجاد تعلیق، بیننده را جذب نمایشش می کرد.

تبلیغات