درک درست از متون مختلف ادبی و پی بردن به معانی باطنی آن، منوط به فهم صحیح و عاری از استنباط های مغشوش است. از جمله متونی که علاوه بر معانی ظاهری نیاز به تبیین وجوه مختلف و تعابیر گوناگون دارد، متون عرفانی است؛ لذا موضوع تشریح در این متون به خاطر مسائل فوق الذکر، اهمیت مضاعفی دارد. این در حالی است که شاعران و عارفان برای بیان مافی الضمیر خود بعضاً از اصطلاحاتی مضمون آفرینی یا نمادپردازی کرده اند که حتی در حوزه مطالعاتی شارحان جامع الاطراف نیز نیست؛از جمله این اصطلاحات که لغزشگاهی برای شارحان و به تبع آن خوانندگان محسوب می شود، مربوط به بازی شطرنج است. نوشته حاضر بر آن است تابااستفاده از روش استقرایی و با بازخوانی دقیق آثاربرخی شاعران عارف، به تحلیل روش درست این بازی و پیچیدگی ها و ظرایف آن بپردازد و برخی شروح متون عرفانی در این زمینه را مورد نقد و بررسی قرار دهد. حاصل پژوهش نشان می دهد که شارحان محترم، به خاطر پیچیدگی خاص این بازی، اغلب یا از توضیح ابیات چشم پوشی کرده اند و یا اینکه بعضاً دچار لغزش شده اند. از جمله اصطلاحات مورد اختلاف بین شارحان می توان به «شه رخ زدن»، «فرزین بند»و «طرح نهادن»، اشاره کرد.