چگونگی تأثیرگذاری الهیات بر تمدن ها و مبانی الهیاتی در دو وجه وحدت گرا و کثرت گرا و همچنین نحوه تأثیرگذاری بر جهت گیری تمدن اسلامی و تمدن غربی امری است که قابلیت پژوهشی عمیق دارد. خوانش تمدنی بر الهیات مسیحی و به طور خاص، الهیات پروتستانی و الهیات اسلامی و سنت گرایی اسلامی و همچنین تأثیرگذاری این دو الهیات و مناسبات آن دو بر تمدن اسلامی و غربی در عصر پسامدرن، مسئله اصلی این پژوهش هستند که با روش تحلیل مقایسه ای انجام شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهند در هر دو الهیات، جنبه هایی از وحدت گرایی و کثرت گرایی وجود دارد؛ اما کثرت گرایی در الهیات مسیحی و وحدت گرایی در الهیات اسلامی غلبه دارد. الهیات مسیحی از دوره رنسانس به این سو دچار تکثرگرایی شده و با ایدئولوژیک شدن مسیحیت، کثرت گرایی دینی، نقش مشروعیت بخشی در ظهور پست مدرنیسم داشته است. از سوی دیگر، الهیات اسلامی از ابتدا مبتنی بر نگرش توحیدی بوده و باوجود ظهور سنت گرایی و جریان های روشنفکری، جنبه وحدت بخش خود را تا به حال حفظ کرده است.