چکیده

با پذیرش نظام پارلمانی، حکومت قاجارها متکی بر ساختار سیاسیِ ملوک الطوایفی و ایلیاتی دچار از هم پاشیدگی و بی قراری اجتماعی گردید. نهادسازی و قانون گرایی بر اساس الگوهای مدرن وارداتی نتوانست با فقدان بسترهای اجتماعی- اقتصادی به مرحله ثبات و عقلانیت در رفتارهای سیاسی برسد. نظام پارلمانی مدرن مبتنی بر خرد جمعی و تأمین مصالح عمومی در تضاد با رفتارهای سیاسی سنتی و شخصی بازیگران سیاسی در ایران قرار داشت؛ لذا شخص گرایی و جناح گرایی و تضادهای ایدئولوزیکی از سوی کارگزاران در ساخت قدرت، جای قانون گرایی و عقلانیت سیاسی را گرفت. مقاله حاضر بر اساس رویکرد گفتمانی فرکلاف سعی در آسیب شناسی و تبیین رفتار سیاسی نیروهای سیاسی پس از مشروطه در ساخت نهادهای مدنی و زمینه هایی که سبب گرایش آنها به تمرکزگرایی سیاسی و بازتفسیر اقتدار رضاشاهی دارد. گفتمان رضاخانی با برقراری ثبات سیاسی و یکپارچگی اجتماعی رفتار سیاسی خود را به عنوان ضرورت های تاریخی دوره گذار توصیف کرد و توانست خود را ناجی و حافظ دستاوردهای نظام پارلمانی تفسیر کند و با بازتفیسر فضای اسطوره ایی گفتمانی قانون گرایی و پایبند به نظام پارلمانی به حاشیه رانی رقیب حاکم و کسب اقتدار سیاسی خود را مشروعیت بخشید.

تبلیغات