مقدمه: مطالعه حاضر به منظور شناسایی مهمترین عوامل موثر بر شکل گیری رفتار اشتراک دانش در بین دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و در راستای سنجش میزان تاثیر این عوامل بر رفتار اشتراک دانش آنها انجام شد. پژوهش حاضر تلاش نموده است تا ضمن شناسایی و استخراج عمده ترین عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش در بین دانشجویان، نوع روابط حاکم بین عناصر موثر بر آن را مشخص کند. روش شناسی: این پژوهش با روش «توصیفی- پیمایشی» و بر پایه آزمون برخی از عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش در بین دانشجویان کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد انجام گرفت. برای این منظور، پس از استخراج برخی از مهمترین عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش بر پایه مطالعه اکتشافی، فرم نظر سنجی تدوین و بر مبنای نظرات کسب شده از ۱۸ نفر از خبرگان این حوزه، با استفاده از آزمون فریدمن عمده ترین عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش شناسایی و استخراج شد. سپس الگوی مفهومی پژوهش طراحی و پس از تعیین روایی و پایایی پرسشنامه محقق ساخته ، با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای، تعداد ۳۹۰ پرسشنامه توزیع گردید که ۳۷۱ پرسشنامه مبنای تحلیل داده ها قرار گرفت. برای آزمون الگوی پیشنهادی پژوهش و تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل و از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون فریدمن نشان داد که بر پایه نظر خبرگان؛ ارزش درک شده، انگیزش، سهولت درک شده و اعتماد عمده ترین عوامل موثر بر رفتار اشتراک دانش است. این عوامل در کنار دو عامل «نگرش به اشتراک دانش» و «قصد رفتاری» الگوی اولیه پژوهش را شکل داد. در این پژوهش، ۶ فرضیه مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. از مجموع ۶ فرضیه طراحی شده در این پژوهش، ۱ فرضیه مورد تایید قرار نگرفت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که ارزش درک شده بر قصد اشتراک دانش تاثیر مستقیم و معنی داری دارد. همچنین، نتایج نشان دهنده تاثیر مستقیم و معنی دار انگیزش بر نگرش و قصد اشتراک دانش بود. افزون بر این، تاثیر سهولت درک شده بر نگرش و قصد اشتراک دانش اثبات گردید. نگرش و قصد اشتراک دانش نیز به صورت مستقیم و معنی داری رفتار اشتراک دانش را شکل دادند. بحث و نتیجه گیری: در یک جمع بندی کلی از متغیرهای مورد مطالعه می توان گفت که اعتماد، انگیزش، نگرش و قصد اشتراک دانش به عنوان متغیرهای مهم و تاثیر گذاری در تحقق رفتار اشتراک دانش دانشجویان ایفای نقش می کنند و برای بروز و توسعه این رفتار باید مورد توجه ویژه ای قرار گیرند. از این رو، دانشگاه ها در صورتی که بخواهند فرایند اشتراک دانش را توسعه داده و سهم بیشتری از اشتراک علمی در درون دانشگاه را به دست آورند بایستی به اعتماد، انگیزش و نگرش دانشجویان به فرایند اشتراک دانش بیش از پیش توجه کنند. در واقع، رفتار اشتراک دانش دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد اگر چه متاثر از کلیه عوامل مورد بررسی در این پژوهش بود لیکن میزان اعتماد، انگیزه آنها به اشتراک دانش، نگرش و قصد آنها به اشتراک دانش از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در چارچوب نتایج الگوی نهایی این پژوهش، نه تنها توجه به اعتماد، انگیزش، نگرش مثبت و قصد اشتراک دانش ضروری است، بلکه لازم است تا افزون بر توجه به توسعه ارزش درک شده از اشتراک دانش، بایسته ها و ملزومات زیرساختی اشاعه و اشتراک دانش تولید شده به منظور تسهیل این فرایند نیز وجود داشته باشد.