ابلاغ وحی و دعوت به پذیرش آن، دو محور اصلی وظیفه انبیاء است. در باره تمسک پیامبران به جهاد در راستای انجام وظیفه خود، دو دسته آیه وجود دارد؛ دسته ای به مبارزه و جهاد ابتدایی دعوت می کند و دسته ای دیگر عدم اکراه و پذیرش دین توسط مخالفان را توصیه می نماید. مفسران در حل تعارض آیات جهاد پاسخ های متفاوتی داده اند. مقاله حاضر به دنبال توصیف، تبیین و تحلیل انتقادی آراء دو مفسر معاصر سید قطب و علامه طباطبایی در این زمینه است. نتیجه مقاله آن است که سید قطب به کمک نظریه مرحله ای بودن آیات، در حل این تهافت ظاهری کوشیده است و جهاد را نوعی مبارزه انقلابی با هدف نابودی نظام های بشری و استقرار حاکمیت خدا بر زمین دانسته و به جهاد ابتدایی معتقد شده است؛ علامه طباطبایی با پذیرش عدم اکراه در دین، آیات جهاد را از محکمات قرآن دانسته و به حل این تعارض پرداخته است.