تاملى در تاریخ وفات پیامبر(ص) (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
تعیین تاریخ وفات پیامبر(ص) یک بحث علمى - تاریخى محض نیست، بلکه داراى ثمراتى است. این مقاله، بدون تکیه بر یک وایتخاص و با بررسى شش واقعه که در تعیین وفات پیامبر(ص) نقش دارند و با کنار هم قرار دادن آن وقایع، اقوال معروف شیعه و سنى را مورد بررسى قرار داده است و با رسم جداول، به طور دقیق اثبات نموده است که قول معروف و مشهور شیعه مبنى بر قرار دادن تاریخ وفات پیامبر(ص) در 28 صفر و قول معروف و مشهور اهل سنت که آن را 12 ربیعالاول دانستهاند، هر دو، باطل بوده و تاریخ وفات پیامبر(ص)، همانگونه که در روایت ابومخنف ذکر گردیده است، دوم ربیعالاول است.
واژههاىکلیدى: وفات پیامبر(ص)، غدیرخم، اهل سنت، شیعه، ربیعالاول.
مقدمه:
بحث از تاریخ وفات پیامبر(ص)، تنها یک بحث علمى - تاریخى محض نیست، بلکه داراى ثمرات مختلفى است; از جمله اینکه جمیع ملل دنیا، ایام تولد یا وفات بزرگان دین خود را ارج مىنهند، و مسلمانان نیز، همه ساله در ایام تولد پیامبر(ص) به شادى، و به خصوص شیعیان در ایام وفات آن حضرت به سوگوارى مىپردازند; پس دانستن تاریخ وفات پیامبر(ص) مىتواند از این جهت مهم باشد، زیرا از جهات معنوى، پیروان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، خود را در غم و شادى آنان شریک مىدانند، پس دانستن چنین ایامى، از جهت پیوند قلبى مؤثر است.
از جهت دیگر، مشخص شدن تاریخ وفات پیامبر(ص)، داراى ثمرات فقهى نیز مىباشد، زیرا چنانکه به زودى بحثخواهد شد، این واقعه، با وقایع دیگر در حج، پیوند نزدیک دارد، مثلا اگر ثابتشود که عرفه حجهالوداع، در روز جمعه بوده، و چون پیامبر(ص) در عرفه نماز ظهر اقامه کردند، معلوم مىشود که نماز جمعه، در موسم حج واجب نیست و اختصاص به زمان عادى دارد. همچنین اگر ثابتشود که واقعه غدیرخم در روز جمعه بوده و از آنجا که در آن روز نماز ظهر خوانده شد، پس معلوم مىشودکه نماز جمعه، در سفر واجب نیست و اختصاص به حضر دارد.
گذشته از این موارد، مشخص شدن تاریخ دقیق وقایع مىتواند نقش بسیار مهمى در صحت و سقم بسیارى از نقلهاى تاریخى داشته باشد. به عنوان مثال، اگر ادعا شود شخصى، کارى را در روز خاصى انجام داده است; حال اگر ثابتشود که آن شخص چند روز قبل از آن، درگذشته است، بطلان این ادعا نیز ثابت مىشود و به طبع آن، فروعاتى نیز که بر آن ادعا مترتب بود، باطل مىگردد. بنابراین بحث از تاریخ وفات پیامبر(ص) داراى فواید بسیارى است و فروعات متعددى نیز بر آن استوار است. اکنون پس از این مقدمه کوتاه، به بحث تاریخ وفات پیامبر اسلام(ص) مىپردازیم.
فصل اول: نحوه تعیین تاریخ دقیق وفات پیامبر(ص)
درباره تاریخ وفات پیامبر(ص)، اقوال متعددى وجود دارد، ولى ما در این بخش، تنها به اقوال معروف و مشهور اشاره مىکنیم. معروفترین این اقوال عبارتند از: بیست و هشتم صفر، اول ربیعالاول، دوم ربیعالاول و دوازدهم ربیعالاول.
در ابتدا روایت ابومخنف را در اینباره ذکر مىکنیم:
«قبض رسولالله(ص) نصف النهار یوم الاثنین للیلتین مضتا من شهر ربیعالاول، و بویع ابوبکر یوم الاثنین فى الیوم الذى قبض فیه النبى(ص). (1)
«وفات رسولالله(ص) در وسط روز دوشنبه، که دو شب از ماه ربیعالاول گذشته بود، واقع گشت و در همان روز دوشنبه که پیامبر(ص) وفات یافت، با ابوبکر بیعتشد».
دراینجا، ما قصد داریم بدون در نظر گرفتن روایت ابومخنف، راهى براى به دست آوردن تاریخ دقیق و صحیح وفات پیامبر(ص) ارائه دهیم.
به دست آوردن تاریخ دقیق وفات پیامبر(ص) گاهى از طریق روایاتى است که با صراحت، تاریخ وفات پیامبر(ص) را ذکر مىکنند، مانند روایتى که از ابومخنف نقل شده است. ولى وجود روایاتى اینچنین، که صریح و معتبر باشد، به اندازهاى نیست که براى همه اطمینانآور باشد، وگرنه اینهمه اختلاف در تاریخ وفات پیامبر(ص) مشاهده نمىشد. در نتیجه، براى حصول اطمینان بیشتر باید از روش در کنار هم قراردادن وقایع تاریخى دیگر و بررسى آنها، براى رسیدن به قولى قطعى، کمک گرفت. اگر چه در چگونگى و تاریخ خود آن وقایع نیز اختلافاتى وجود دارد، ولى در مجموع مىتوان در این وقایع، به امور اجماعى یا مشهور نزد هر یک از اهل سنت و شیعه استناد کرد. این وقایع عبارتند از:
1- زمان خارج شدن پیامبر(ص) از مدینه براى حجةالوداع;
2- روز عرفه;
3- زمان نزول آیه اکمال دین «الیوم اکملت لکم دینکم و...» (2) و فاصله آن تا وفات پیامبر(ص);
4- روز غدیرخم;
5- شروع و مدت بیمارى پیامبر(ص);
6- روز وفات پیامبر(ص).
در ابتدا به بررسى هر یک از وقایع مىپردازیم و سپس با توجه به دیدگاه مشهور و معروف شیعه و اهل سنت درباره این وقایع، اقوال آنان را درباره تاریخ وفات پیامبر(ص) مورد نقد و بررسى قرار خواهیم داد.
بررسى شش واقعه که در تعیین وفات پیامبر(ص) نقش دارند
واقعه اول: خارج شدن پیامبر(ص) براى حجةالوداع
در اواخر ذىقعده سال دهم هجرى، پیامبر(ص) به اتفاق جمع زیادى از مسلمانان، براى انجام مراسم حج از مدینه خارج شدند، که این حجبه «حجةالوداع» یا «حجةالاسلام» مشهور گشت. اما در مورد اینکه به طور دقیق، پیامبر(ص) در چه روزى و چندم ماه ذىقعده از مدینه خارج شدند، قول واحدى وجود ندارد. مشهورترین قول نزد اهل سنت آن است که پیامبر(ص) پنج روز بهجاى مانده از ذىقعده (پنج روز قبل از آغاز ذىحجه) از مدینه خارج شدند، که این روز را نیز بیشتر مورخان، روز «شنبه» دانستهاند، (3) و برخى دیگر آن را روز «پنجشنبه» ذکر کردهاند. (4) واقدى در اینباره مىگوید:
«پیامبر(ص) در روز شنبه، پنج روز به جاى مانده از ذىقعده، از مدینه خارج شدند.» (5) و سپس مىگوید: «و هذا الثبت عندنا». (6)
از سوى شیعه نیز، شیخ مفید تاریخ خارج شدن پیامبر(ص) را پنج روز به جاى مانده از ذىقعده ذکر کرده است، (7) که از این جهت موافق قول مشهور اهل سنت است، ولى هیچ اشارهاى به اینکه به طور دقیق در چه روزى از هفته بود، نکرده است. اما در صحیحه معاویةبن عمار و حلبى از امام صادق(ع)، زمان خارج شدن پیامبر(ص) براى حجةالوداع، چهار روز مانده به ذىحجه بیان شده است، بدون اینکه روز آن مشخص شده باشد. (8)
قدر مسلم آن است که روز خارج شدن پیامبر(ص) از مدینه براى حجةالوداع، روز جمعه نبوده است; به دلیل اینکه روایاتى، از جمله روایت انس، بیان کننده این مطلب مىباشند که پیامبر(ص) نماز ظهر را در مدینه خواندند و سپس به قصد حجحرکت کردند; (9) درحالىکه اگر روز جمعه مىبود، مىبایست نماز جمعه خوانده مىشد، نه نماز ظهر، بنابراین، آن روز یا شنبه بوده و یا پنجشنبه; چنانکه در روایاتى به این دو روز اشاره شده است. از طرف دیگر، مشخص شدن روز عرفه نیز نقش مهمى در تعیین روز خارج شدن پیامبر(ص) دارد، (10) زیرا اگر روز عرفه، جمعه باشد، در نتیجه، اول ذىحجه پنجشنبه خواهد بود و پنج روز قبل از آن نیز روز شنبه است. پس بنابر نظریه مشهور اهل سنت، حتما باید روز خارج شدن پیامبر(ص) را روز شنبه بدانیم، نه پنجشنبه; همانطور که ابنکثیر نیز به همین نتیجه رسیده است. (11)
اما از جانب شیعه چون به روز خاصى اشاره نشده است، باید با توجه به نظریه آنان در سایر وقایع، روزى را براى خارج شدن پیامبر(ص) در نظر گرفت. درباره اینکه بنابر قول شیخ مفید. تاریخ خارج شدن پیامبر(ص) پنج روز به جاى مانده از ذىقعده بوده، و در صحیحه عمار و حلبى، چهار روز به جاى مانده از آن، ذکر شده است، مىتوان اختلاف این دو قول را با توجه به ناقص یا کامل بودن ماه ذىقعده برطرف کرد.
واقعه دوم: روز عرفه (در حجةالوداع)
تعیین روز عرفه که نهم ذىحجه است مىتواند ما را در تشخیص دقیق تاریخ وفات پیامبر(ص) کمک نماید، و این یکى از شاخصههاى مهم این بحثبه شمار مىآید، چون نظر مشهور و معروف اهل سنت، بلکه اجماع آنان بر این است که عرفه، روز جمعه بوده است. (12) این امر ظاهرا به دلیل روایتى است که از خلیفه دوم، عمر، دراینباره بیان شده است. (13)
پس با مبنا قرار دادن این امر، مىتوان جمیع اقوال اهل سنت را درباره تاریخ وفات پیامبر(ص)، مورد بررسى قرار داد. از طریق شیعه نیز روایاتى از امامان(ع) نقل شده است که عرفه را روز جمعه دانستهاند، (14) ولى هیچ یک از این روایات از لحاظ سند صحیح نیستند; (15) افزون بر این، با روایات صحیحهاى که روز غدیر را مشخص مىکنند، در تعارض مىباشند، زیرا اگر عرفه، یعنى نهم ذىحجه، جمعه باشد، دیگر هیجدهم ذىحجه، جمعه و یا پنجشنبه نخواهد بود. (16)
واقعه سوم: زمان نازل شدن آیه اکمال و فاصله آن تا وفات پیامبر(ص)
مشهور و معروف نزد اهل سنت درباره نزول آیه اکمال، این است که این آیه در روز عرفه که روز جمعه بوده نازل شده است (17) و فاصله آن تا وفات پیامبر(ص) 81 روز است. (18) اما از دیدگاه شیعه، با توجه به روایاتى که در این زمینه وجود دارد، (19) در مجموع مىتوان گفت: این آیه و آیه تبلیغ، به تمامه یا جزء به جزء، در چندین مرتبه بر پیامبر(ص) نازل شده و پیامبر(ص) پس از نازل شدن قسمت آخر آیه، یعنى: «و الله یعصمک من الناس»، (20) در غدیرخم مردم را جمع نمودند و رسالت الهى خویش را در معرفى حضرت على(ع) به عنوان جانشین خود، انجام دادند.
از نظر شیعه، هیچ تردیدى در نزول آیه اکمال در غدیر نیست، ولى امکان نزول قبلى آن را نیز نفى نمىکنند. شیخ مفید دراینباره مىگوید:
«قبلا دراینباره بر پیامبر(ص) وحى نازل شده بود، ولى وقت ابلاغ آن معین نگردید و هنگامى که به غدیرخم رسیدند، آیه تبلیغ نازل شد». (21)
بنابراین، از نظر شیعه، مخالفتى در اصل نزول آیه اکمال در عرفه نیست، ولى بحث در این است که از دیدگاه شیعه، عرفه نمىتواند در روز جمعه بوده باشد، زیرا با جمعه بودن غدیر سازگار نیست.
واقعه چهارم: روز غدیرخم
واقعه غدیرخم که به هنگام مراجعت پیامبر(ص) از حجةالوداع رخ داد، از دیدگاه شیعه از جمله مهمترین مسائل تاریخ اسلام است، زیرا در آن واقعه، پیامبر اسلام(ص) از طرف خداوند مکلف شد تا على(ع) را به جانشینى خود معرفى کند و پیامبر(ص) نیز دستور توقف در آن منطقه را داده و پس از خطبهاى طولانى فرمودند: «من کنت مولاه فعلى مولاه» یا «من کنت مولاه فهذا على مولاه». طرق نقل روایات این واقعه آنقدر زیاد است که مىتوان گفت فراتر از حد تواتر است. (22) با این وجود، اکثر کتب تاریخى اهل سنت (که ما از آنها به عنوان منابع اصلى بهره مىگیریم) با اینکه تمام جزئیات وقایع حجةالوداع را ذکر کردهاند ، (23) ولى اشارهاى به این واقعه عظیم نکردهاند!
در این میان، تنها ابن کثیر در «البدایه و النهایه»، (24) به بحثیک طرفهاى دراینباره پرداخته است و بنا به نظر وى، واقعه غدیرخم، در 18 ذىحجه و در روز یکشنبه بوده است، که ظاهرا وى روز یکشنبه را با توجه به محاسبه و قراردادن روز عرفه در جمعه، به دست آورده است.
درباره تعیین روز غدیرخم باید گفت: شکى نیست که واقعه غدیرخم در 18 ذىحجه سال دهم هجرى اتفاق افتاده است، ولى اینکه در چه روزى بوده، بنا به روایاتى که دراین باره وجود دارد، از دو حال خارج نیست: یا پنجشنبه بوده است و یا جمعه; چنانکه در روایتى که از ابوسعید خدرى - به طرق مختلف - نقل شده است، روز پنجشنبه به عنوان روز واقعه غدیرخم معرفى گردیده است. (25) علامه امینى نیز در کتاب الغدیر، روز واقعه غدیرخم را پنجشنبه ذکر کرده است. (26) اما در صحیحه ابنابى عمیر از امام صادق(ع) نقل شده است که:
واقعه غدیرخم در 18 ذىحجه که روز جمعه بوده، اتفاق افتاده است. متن آن حدیث چنین است: «و یوم غدیر افضل الاعیاد و هو الثامن عشر من ذىالحجه و کان یوم الجمعة». (27) بدیهى است روایت صحیحه، که واقعه غدیرخم را در روز جمعه مىداند، به جهت رجحان سندى مقبول است. پس به نظر ما، روزى که واقعه غدیرخم در آن اتفاق افتاده روز جمعه بوده است.
واقعه پنجم: شروع بیمارى پیامبر(ص) و مدت آن
«واقدى» دراینباره دو روایت نقل کرده است، (28) که هر دو روایت، شروع بیمارى پیامبر(ص) را روز چهارشنبه دانسته است، ولى در یک روایت، تاریخ شروع بیمارى، «19 صفر» و در دیگرى، «آخر صفر» ذکر شده است، ولى مدت بیمارى، در هر دو روایت 13 روز ذکر شده است، که با این حساب، بر اساس روایت اول، وفات پیامبر(ص) در «دوم ربیعالاول» و بر اساس روایت دوم، «دوازدهم ربیعالاول» خواهد بود.
«سلیمانبن طرخان تمیمى» شروع بیمارى را روز «شنبه، 22 صفر» و وفات را در روز «دوشنبه 2 ربیعالاول دانسته است. (29) بنابراین، مدت بیمارى پیامبر(ص) ده روز خواهد بود. بیهقى نیز مدت بیمارى پیامبر(ص) را ده روز دانسته است. (30)
دراینباره روایات بسیارى موجود است که فقط به ذکر بیمار شدن پیامبر(ص) پرداختهاند، بدون اینکه متذکر زمان و مدت آن شده باشند. تنها بعضى از این روایات ذکر مىکنند که که بیمارى پیامبر(ص)، پس از استغفار براى اهل بقیع و مراجعتبه منزل شروع شده است. (31)
واقعه ششم: روز وفات پیامبر(ص)
اساسىترین مطلب که مورد اتفاق شیعه و سنى است، این است که وفات پیامبر(ص) در روز «دوشنبه» بوده است. این موضوع یقینىترین امر در تشخیص تاریخ وفات پیامبر(ص) است. پس بر این اصل تکیه مىشود، و هر روایت و قولى که نتیجهاش غیر از وفات در روز دوشنبه باشد، به کلى مردود خواهد بود.
ما در اثبات این امر که وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است، به چند نمونه از اقوال اشاره مىکنیم: طبرى در این باره مىگوید:
«فلاخلاف بین اهل العلم بالاخبار فیه انه کان یوم الاثنین من شهر ربیع الاول». (32)
ابن سعد در «الطبقات الکبرى» نه روایت در این باره نقل کرده است که همگى وفات را روز دوشنبه ذکر کردهاند. (33) ابن اسحاق نیز وفات پیامبر(ص) را روز دوشنبه دانسته است. (34) همچنین، یعقوبى (35) و شیخ مفید (36) نیز وفات پیامبر(ص) را روز دوشنبه ذکر کردهاند. در مجموع هیچ تردیدى در اینکه وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است، وجود ندارد.
فصل دوم: بررسى اقوال اهل سنت، با توجه به مسلمات و مشهورات آنها
پس از آنکه در تاریخ وقوع این حوادث تامل نمودیم، اکنون براساس مسلمات یا مشهورات هر یک از اهل سنت و شیعه، اقوال آنان را بررسى خواهیم کرد:
آنچه از مجموع بحثهاى گذشته به دست آمده است، این است که مسلمات یا مشهورات اهل سنتبدین قرار است:
1- وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است;
2- عرفه روز جمعه بوده است;
3- خارج شدن پیامبر(ص) براى حجةالوداع روز دوشنبه، پنج روز به جاى مانده از ذىقعده بوده است;
4- نازل شدن آیه اکمال در روز عرفه، و فاصله آن تا وفات پیامبر 81 روز بوده است;
5- مدت بیمارى پیامبر(ص) 10 یا 13 روز بوده است.
با توجه به مطالب فوق، به بررسى اقوال اهل سنت دراین باره مىپردازیم:
قول اول: وفات پیامبر(ص) 12 ربیعالاول است.
مشهور و معروف نزد اهل سنت این است که تاریخ وفات پیامبر(ص) «12 ربیعالاول» است. بسیارى از بزرگان و مورخان، از جمله ابن اسحاق، (37) واقدى، (38) ابن خیاط، (39) مسعودى (40) و دیگران این قول را اختیار کردهاند. ابن کثیر (41) نیز تصریح مىکند که این قول، مشهور بین همه اقوال است. از عالمان شیعه نیز کلینى (42) و محمدبن جریربن رستم طبرى (43) - که معاصر کلینى بود - این قول را اختیار کردهاند.
در ارزیابى این قول مىگوییم: با توجه به امور مسلم و مشهور اهل سنت، تنها در صورتى این قول ممکن مىشود که اولا: تمام ماههاى ذىقعده، ذىحجه، محرم و صفر کامل (سىروز) باشند، (به جدول شماره 1 نگاه کنید) که این امر، بسیار بعید و بلکه ممتنع است. ثانیا: با این فرض هم مطلب درست نمىشود، زیرا باز هم وفات در روز دوشنبه قرار نمىگیرد، و تنها راهى که مىشود فرض کرد تا این مطلب درستشود، همانا اختلاف رؤیت هلال مکه و مدینه است; یعنى اهل مدینه یک روز دیرتر از اهل مکه، هلال ماه ذىحجه را دیدهاند و بنابراین، روز جمعه که 9 ذىحجه در مکه بوده است، در مدینه برابر با 8 ذىحجه است. اما اختلاف رؤیت هلال بین مکه و مدینه که فاصله آنها کمتر از یک درجه است، واقعا غیر علمى و غیر عرفى است. در مجموع، این قول سه محذور دارد: یکى، کامل بودن چهار ماه متوالى; دیگرى، اختلاف رؤیت هلال بین مکه و مدینه، که همین دو امر نشانگر مردود بودن این قول است، و محذور سوم اینکه طبق این قول فاصله بین نزول آیه اکمال در عرفه تا وفات پیامبر(ص) دیگر 81 روز نخواهد بود، بلکه 92 روز مىشود.
با این بررسى، مشخص مىشود که قول مشهور اهل سنت که «12 ربیعالاول» را تاریخ وفات پیامبر(ص) مىداند، هیچ پایه و اساسى ندارد، زیرا به هیچ وجه با دیگر مسلمات و مشهورات نزد آنان سازگار نیست.
جدول شماره (1)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 25 2 9 16 23 30 7 14 21 28 5 12 19 26 3 10
یکشنبه 26 3 10 17 24 1 8 15 22 29 6 13 20 27 4 11
دوشنبه 27 4 11 18 25 2 9 16 23 30 7 14 21 28 5 12
سهشنبه 28 5 12 19 26 3 10 17 24 1 8 15 22 29 6
چهارشنبه 29 6 13 20 27 4 11 18 25 2 9 16 23 30 7
پنجشنبه 30 7 14 21 28 5 12 19 26 3 10 17 24 1 8
جمعه 1 8 15 22 29 6 13 20 27 4 11 18 25 2 9
قول دوم: وفات پیامبر دوم ربیعالاول است.
تعداد زیادى از عالمان، قائل به وفات پیامبر(ص) در دوم ربیعالاول هستند. از جمله آنان، سلیمانبن طرخانتمیمى، (44) واقدى به مىباشند. سهیلى در «الروض الانف» (47) این قول را بر قول 12 ربیعالاول ترجیح داده است. این قول همان است که در روایت ابومخنف نیز بیان شده است و ما در ادامه بحثبا توجه به مسلمات شیعه آن را به تفصیل بررسى خواهیم کرد، ولى اکنون قصد داریم با توجه به مسلمات و مشهورات اهل سنت آن را مورد بررسى قرار دهیم.
با توجه به مبناى اهل سنت، در صورتى این قول موجه مىگردد که تمامى ماههاى چهارگانه، یعنى: ذىقعده، ذىحجه، محرم و صفر، همگى ناقص باشند. (به جدول شماره 2 نگاه کنید).
گرچه این قول، محذورات قول 12 ربیعالاول را ندارد، ولى مشکل دیگرى دارد و آن ناقص بودن چهار ماه متوالى است که این امر نیز بعید، بلکه ممتنع است. پس این قول نیز بنابر مبناى اهل سنت، قابل قبول نیست.
جدول شماره(2)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 25 3 10 17 24 2 9 16 23 1 8 15 23 29 7
یکشنبه 26 4 11 18 25 3 10 17 24 2 9 16 23 1 8
دوشنبه 27 5 12 19 26 4 11 18 25 3 10 17 24 2 9
سهشنبه 28 6 13 20 27 5 12 19 26 4 11 18 25 3 10
چهارشنبه 29 7 14 21 28 6 13 20 27 5 12 19 26 4 11
پنجشنبه 1 8 15 22 29 7 14 21 28 6 13 20 27 5 12
جمعه 2 9 16 23 1 8 15 22 29 7 14 21 28 6
قول سوم: وفات پیامبر اول ربیعالاول است.
بعضى دیگر از عالمان، اول ربیعالاول راروز وفات پیامبر(ص) ذکر کردهاند که از جمله آنان، عروةبن زبیر (48) و محمدبن شهاب زهرى (49) مىباشند. سهیلى در «الروض الانف» (50) این قول را نسبتبه روایتسابق، اقرب دانسته است. این قول بنابر مبناى اهل سنت قابل قبولتر است، زیرا در این فرض، ماه ذىقعده ناقص، ماه ذىحجه کامل و ماههاى محرم و صفر نیز ناقص خواهند بود، که از این جهت هیچ مشکلى ندارد. همچنین، عرفه در روز جمعه، و وفات پیامبر(ص) در روز دوشنبه خواهد بود، و فاصله بین نزول آیه اکمال در عرفه تا وفات پیامبر(ص) - با احتساب روز عرفه و وفات - 81 روز خواهد بود. (به جدول شماره 3 مراجعه کنید).
جدول شماره (3)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 25 3 10 17 24 1 8 15 22 29 7 14 21 28 6
یکشنبه 26 4 11 18 25 2 9 16 23 1 8 15 22 29 7
دوشنبه 27 5 12 19 26 3 10 17 24 2 9 16 23 1 8
سهشنبه 28 6 13 20 27 4 11 18 25 4 10 17 24 2 9
چهارشنبه 29 7 14 21 28 5 12 19 26 4 11 18 25 3 10
پنجشنبه 1 8 15 22 29 6 13 20 27 5 12 19 26 4 11
جمعه 2 9 16 23 30 7 14 21 28 6 13 20 27 5 12
توجه به دو نکته:
1- با نگاهى به جدولهاى سهگانه، درمىیابیم که در این سه فرض، روز غدیرخم (18 ذىحجه) هرگز در روز «جمعه» واقع نمىشود.
2- از آنجا که در میان اهل سنت اتفاق نظر است که وفات پیامبر(ص) در ربیعالاول بوده است (51) و هیچ قائلى یافت نشده که 28 صفر را، که قول مشهور نزد شیعه است، اختیار کند، بدین سبب، ما این قول را با مبناى اهل سنت مورد سنجش قرار ندادهایم و در فصل بعد آن را با مبناى شیعه بررسى خواهیم کرد. اگر چه با توجیهاتى که براى قول مشهور اهل سنت - یعنى 12 ربیعالاول - انجام شد، 28 صفر نیز در روز دوشنبه قرار مىگیرد. (به جدول شماره 1 مراجعه کنید).
فصل سوم: بررسى اقوام شیعه، با توجه به مسلمات و مشهورات آنها
پس از بررسى اقوال گوناگون بنابر مبناى اهل سنت، اکنون مىخواهیم با در نظر گرفتن مسلمات و مشهورات شیعه، این اقوال را مورد بررسى قرار دهیم.
مسلمات و مشهورات شیعه بدین قرار است:
1- وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است;
2- واقعه غدیرخم روز جمعه، یا پنجشنبه بوده است;
3- خارج شدن پیامبر براى حجةالوداع چهار یا پنج روز باقى مانده از ذىقعده بوده است.
اکنون با در نظر گرفتن این مبنا، اقوال مختلف را مورد سنجش قرار مىدهیم.
قول اول: وفات پیامبر 28 صفر است.
نظریه مشهور و معروف نزد شیعه این است که وفات پیامبر(ص) در 28 صفر اتفاق افتاده است. بسیارى از بزرگان شیعه از جمله شیخ مفید (52) و شیخ طوسى (53) قائل به این قول هستند و مىتوان گفت که پس از آن دو بزرگوار عموم عالمان شیعه با تبعیت از آنان، این نظریه را اختیار کردهاند; درحالىکه معلوم نیست مستند شیخ مفید و شیخ طوسى در انتخاب این نظریه چه بوده است; زیرا در اثبات این نظریه هیچ روایتى ولو ضعیف هم یافت نشده است! (54) بلکه روایات صحیحه، که به زودى به آن اشاره خواهد شد، برخلاف آن است.
اگرچه این نظریه، مشهور و معروف نزد شیعه است، ولى این شهرت مربوط به زمان بعد از شیخ مفید و طوسى است و قبل از آن دو بزرگوار، نه تنها کسى به آن تصریح نکرده است، (55) بلکه «حسنبن موسى نوبختى» که از بزرگان قدماى شیعه است، وفات پیامبر(ص) را در ماه ربیعالاول ذکر کرده است، (56) بدون اینکه روز آن را تعیین کند; پس نمىتوان به این شهرت استدلال کرد. پیش از این نیز اشاره کردیم که از عالمان شیعه، کلینى و محمدبن جریربن رستم طبرى، روز وفات پیامبر(ص) را دوازدهم ربیعالاول دانستهاند.
مهمتر از همه اینکه: این قول، هیچ سازگارى با مبناى شیعه ندارد، زیرا روز غدیر خم، یعنى هیجدهم ذىحجه را، چه جمعه بدانیم یا پنجشنبه، در هر دو صورت، 28 صفر هرگز در روز «دوشنبه» واقع نمىشود، زیرا اگر روز غدیر خم جمعه باشد، با در نظر گرفتن ناقص یا کامل بودن ماهها، 28 صفر در روز چهارشنبه یا پنجشنبه یا جمعه واقع مىشود (57) و اگر روز واقعه غدیرخم را «پنجشنبه» بدانیم، در این صورت 28 صفر در روز سهشنبه یا چهارشنبه یا پنجشنبه قرار مىگیرد و هرگز در روز «دوشنبه» واقع نخواهد شد. (58)
پس در مجموع، اگر چه قائلین این نظریه شیخ مفید و شیخ طوسى هستند، ولى چون این قول با مبناى شیعه سازگارى ندارد و دلیلى هم بر این قول نمىتوان یافت، بلکه ادله بر خلاف آن است، ما از این قول صرفنظر مىکنیم و آن را مردود مىدانیم. (59)
قول دوم: وفات پیامبر دوم ربیعالاول است.
بنا به روایت ابومخنف، تاریخ وفات پیامبر(ص)، دوم ربیعالاول بوده است، و همان طور که قبلا ذکر شد، عده زیادى از عالمان نیز این نظریه را پذیرفتهاند. در تایید این قول، روایات معتبرى از اهل بیت(ع) نقل شده است; مانند روایتى که نصربن على الجهضمى از امام رضا(ع)، از پدرانش، از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده است که:
«پیامبر(ص) در ماه ربیعالاول، روز دوشنبه، دو شب از ربیعالاول گذشته بود، وفات یافت»، (60) و روایتى که ابن خشاب از امام باقر(ع) نقل کرده است که: «... پیامبر(ص) در ماه ربیعالاول، روز دوشنبه، دو شب از ربیعالاول گذشته وفات یافت». (61)
شیخ عباس قمى نیز به نقل از «کشف الغمه» از امام باقر(ع) روایتى نقل مىکند که روز وفات پیامبر(ص) دوم ربیعالاول است. اما وى پس از نقل این روایت، به دلیل موافق بودن آن با نظر اهل سنت، آن را حمل بر تقیه مىکند. (62) ولى به نظر ما، نمىتوان این روایت را حمل برتقیه کرد، زیرا همانطور که قبلا ذکر کردیم، نظریه مشهور و معروف اهل سنت درباره وفات پیامبر(ص)، دوازدهم ربیعالاول است، نه دوم ربیعالاول; بنابراین، نمىتوان وجهى براى حمل آن بر تقیه یافت. پس روایت ابومخنف هم از جهت اقوال و هم از جهت روایات، داراى مؤیدات محکمى است.
اما آنچه مهم است آن است که: آیا این قول، با مسلمات و مشهورات شیعه سازگارى دارد یا خیر؟
در پاسخ به این پرشش باید گفت: نه تنها روایت ابومخنف با مسلمات و مشهورات شیعه سازگارى دارد، بلکه یگانه طریق جمع بین این مسلمات و مشهورات به حساب مىآید، زیرا اگر روز واقعه غدیرخم را «جمعه» بدانیم (که البته روایت صحیح مؤید آن است و ما نیز همین نظریه را ترجیح دادیم)، به روشنى درمىیابیم که با بهترین فرض، دوم ربیعالاول در روز «دوشنبه» واقع مىشود و هیچ محذور و مشکلى ندارد. (به جدول شماره 4 نگاه کنید)
جدول شماره(4)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 20 27 5 12 19 26 3 10 17 24 2 9 16 23 30 7
یکشنبه 21 28 6 13 20 27 4 11 18 25 3 10 17 24 1 8
دوشنبه 22 29 7 14 21 28 5 12 19 26 4 11 18 25 2 9
سهشنبه 23 1 8 15 22 29 6 13 20 27 5 12 19 26 3 10
چهارشنبه 24 2 9 16 23 30 7 14 21 28 6 13 20 27 4 11
پنجشنبه 25 3 10 17 24 1 8 15 22 29 7 14 21 28 5 12
جمعه 26 4 11 18 25 2 9 16 23 1 8 15 22 29 6 13
با نگاهى به جدول، درمىیابیم که: خارج شدن پیامبر(ص) از مدینه براى حجةالوداع، روز پنجشنبه،25 ذىقعده خواهد بود که در این صورت با بعضى از روایات اهل سنت مانند روایت انس (63) که روز خارج شدن پیامبر(ص) را روزى غیر از جمعه دانستهاند نیز موافق است. همچنین، با قول بعضى، مانند ابنحزم، که روز خارج شدن پیامبر(ص) را به طور مشخص روز پنجشنبه دانستهاند (64) موافق است. و نیز روز عرفه در چهارشنبه خواهد بود، که از این جهت مخالفتى با مبناى شیعه ندارد، ولى با مبناى اهل نتسازگار نیست. ضمن اینکه، روز 18 ذىحجه که روز غدیرخم است، در جمعه واقع مىشود، و روز وفات پیامبر(ص) «دوشنبه، دوم ربیعالاول» خواهد بود. این فرض از جهت ناقص و کامل بودن ماه، هیچ محذور و مشکلى ندارد، زیرا هم مىشود یک ماه را ناقص و ماه دیگر را کامل فرض کرد، و هم مىشود دو ماه متوالى را ناقص و دو ماه دیگر را کامل دانست، که در هر صورت، دوم ربیعالاول در روز دوشنبه قرار مىگیرد. همچنین، اگر زمان نازل شدن آیه اکمال را در روز عرفه بدانیم، دقیقا فاصله بین آن تا وفات پیامبر 81 روز خواهد شد، (بدون محاسبه روزهاى وفات و عرفه). و اگر روز وفات را محاسبه کنیم، 82 روز مىشود، که با روایتى که فخر رازى آن را نقل کرده است تطبیق مىکند. (65) ولى اگر زمان نازل شدن آیه اکمال را روز غدیرخم بدانیم، فاصله آن تا وفات پیامبر(ص) 72 روز خواهد بود، (بدون محاسبه روز وفات و روز غدیر).
اما اکنون اگر «پنجشنبه» را روز واقعه غدیرخم بدانیم، در صورتى دوم ربیعالاول در روز دوشنبه واقع مىشود که تمام ماههاى ذىحجه، محرم و صفر کامل باشند; (به جدول شماره 5 نگاه کنید) که این امر، به دلیل محذورى که دارد، مىتواند یکى از علل ترجیح داشتن روز جمعه بر پنجشنبه، براى واقعه غدیرخم باشد.
جدول شماره(5)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 21 28 6 13 20 27 4 11 18 25 2 9 16 23 30 7
یکشنبه 22 29 7 14 21 28 5 12 19 26 3 10 17 24 1 8
دوشنبه 23 1 8 15 22 29 6 13 20 27 4 11 18 25 2 9
سهشنبه 24 2 9 16 23 30 7 14 21 28 5 12 19 26 3 10
چهارشنبه 25 3 10 17 24 1 8 15 22 29 6 13 20 27 4 11
پنجشنبه 26 4 11 18 25 2 9 16 23 30 7 14 21 28 5 12
جمعه 27 5 12 19 26 3 10 17 24 1 8 15 22 29 6 13
در پایان، تذکر این نکته را لازم مىدانم که بنابر مبناى شیعه، 12 ربیعالاول هرگز در روز «دوشنبه» واقع نمىشود. همچنین اول ربیعالاول، با فرض جمعه بودن روز غدیر، تنها در صورت کامل بودن سه ماه ذىحجه، محرم و صفر، در روز دوشنبه قرار مىگیرد. ولى با فرض پنجشنبه بودن روز غدیر، هرگز اول ربیعالاول در روز دوشنبه واقع نمىشود. (در جدولها دقتشود).
از مجموع بحثهاى گذشته، این نتیجه به دست مىآید که تاریخ وفات پیامبر(ص) دوم ربیعالاول است و سایر اقوال با مشکلات و محذورات جدى روبرو مىباشند.
پىنوشتها:
1. محمدبن جریرطبرى، تاریخ الطبرى، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم (چاپ دوم: بیروت، 1387ه) ج 3، ص 200.
2. مائده، آیه 3.
3. الواقدى، المغازى للواقدى، تحقیق مارسدن جونس (چاپ دوم: بیروت، نوشته الاعلمى للمطبوعات، 1409ه) ص 1088; ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت، داربیروت، 1405ه) ج 2، ص 173; ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفى السقا - ابراهیم الابیارى - عبدالحفیظ شلبى (قم، انتشارات ایران، 1363ه) ج 4، ص 248; محمدبن جریر طبرى، همان، ص 148; ابن کثیر، البدایة و النهایه، تحقیق محتب تحقیق التراث (چاپ اول: بیروت، مؤسسة التاریخ العربى - داراحیاء التراث العربى، 1412ه) ج 5، ص 127; ابن الجوزى، المنتظم، تحقیق عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا (چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412ه) ج 4، ص 5; ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، تحقیق مکتب التراث (چاپ چهارم: بیروت، مؤسسة التاریخ العربى، 1414ه) ج 1، ص 651.
4. ابن کثیر، همان، ص 128، به نقل از ابن حزم.
5. الواقدى، همان، ص 1089; (این مطلب نزد ما روشن است).
6. همان.
7. شیخ مفید، الارشاد فى معرفة حجحالله على العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث (قم، چاپ مهر، 1413ه) ج 1، ص 171.
8. محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، تحقیق علىاکبر غفارى (بیروت، دارالاضواء، 1405ه) ج 4، ص 245 و 248.
9. البخارى، صحیح البخارى، بحاشیة الامام السندى (چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ه) ج 1، ص 250.
10. این بحثبه زودى خواهد آمد.
11. ابن کثیر، همان، ص 129.
12. البخارى، همان، ص 28; محمدبن جریرطبرى، تفسیرالطبرى (جامع البیان)، بیروت، دارالفکر، 1415ه) ج 4، جزء 6، ص 105، 108 و 110 و فخررازى، التفسیر الکبیر، (چاپ اول: بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1995م) ج 4، ص 286.
13. همان و ابن کثیر، همان، ص 129 و 195.
14. محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 1، ص 290 و محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیر العیاشى، تحقیق سیدمحمدهاشم رسولىمحلاتى (بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1991م)، ج 1 ص 322.
15. محمدجواد شبیرىزنجانى، تراثنا، سال پنجم، شماره 21، ص 42.
16. براى تطبیق این مطلب، به جداول 1، 2 و 3 مراجعه شود.
17. البخارى، همان، ص 28; محمدبن جریرطبرى، همان; ابن کثیر، همان و فخر رازى، همان.
18. محمدبن جریرطبرى، همان، ص 106.
19. علامه مجلسى، بحار الانوار (چاپ سوم: بیروت، داراحیاء التراث العربى - مؤسسة الوفا، 1403ه) ج 37، ص 165; محمدبنمحمد الشعیرى، جامع الاخبار (نجف، منشورات المکتبة الحیدریه، 1385ه) ص 10 و محمدبن مسعودبن عیاش، همان، ص 360.
20. مائده، آیه 67.
21. شیخ مفید، همان، ص 175.
22. جمیع طریق نقل این روایت در جلد اول کتاب الغدیر علامه امینى به طور مفصل ذکر شده است.
23. ابن هشام، همان و محمدبن جریرطبرى، تاریخ الطبرى، ج 3، ص 148.
24. ابن کثیر، همان، ص 227.
25. علامه مجلسى، همان، ص 195.
26. علامه امینى، الغدیر (چاپ دوم: تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1366ه) ج 1، ص 10.
27. علامه مجلسى، همان، ج 95، ص 27 و ج 97، ص 110.
28. ابن سعد، همان، ص 272.
29. احمدبن الحسن البیهقى، دلائل النبوة، تحقیق عبدالمعطى قلعجى (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ه) ج 7، ص 234 و ابن کثیر، همان، ص 275.
30. احمدبن الحسن البیهقى، همان.
31. ابن هشام، همان، ص 292 و بلاذرى، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى (بیروت، دارالفکر، 1417ه) ج 2، ص 715.
32. محمدبن جریر طبرى، همان، ص 199; (یعنى: هیچ اختلافى میان اهل علم نیست که وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه و در ماه ربیعالاول بوده است).
33. ابن سعد، همان، ص 273.
34. ابن هشام، همان، ص 303.
35. احمدبن ابىیعقوببن واضح، تاریخ الیعقوبى (قم، منشورات الشریف الرضى، 1414ه) ج 2، ص 113.
36. شیخ مفید، همان، ص 189.
37. ابن کثیر، همان، ص 276 و احمدبن الحسن البیهقى، همان، ص 235.
38. واقدى، همان، ص 1089 و ابن سعد، همان، ص 272.
39. خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، تحقیق سهیل زکار (بیروت، دارالفکر، 1414ه) ص 58.
40. مسعودى، مروج الذهب، تحقیق یوسف اسعد داغر (بیروت، دارالاندلس، 1358ه) ج 2، ص 280.
41. ابن کثیر، همان.
42. محمدبن یعقوب کلینى، همان، ص 439.
43. رستم طبرى، المسترشد، ص 115.
44. احمدبن الحسن البیهقى، همان، ص 234.
45. ابن سعد، همان و بلاذرى، همان، ص 746.
46. احمدبن ابىیعقوببن واضح، همان.
47. عبدالرحمن السهیلى، الروض الانف، تحقیق عبدالرحمن الوکیل (بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1412ه) ج 7، ص 579.
48. ابن کثیر، همان.
49. همان.
50. عبدالرحمن السهیلى، همان.
51. محمدبن جریر طبرى، همان.
52. شیخ مفید، همان، ص 189.
53. محمدبن الحسن الطوسى، تهذیب الاحکام (بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1412ه)، جزء 6، ص 5.
54. محمدجواد شبیرىزنجانى، همان، ص 43.
55. همان به نقل از محقیق تسترى.
56. موسى النوبختى، فرق الشیعه، تحقیق محمدصادق آلبحرالعلوم (نجف، مکتبة المرتضویة المرتضویة الحیدریه، 1355ه) ص 2.
57. براى تطبیق، به جدول شماره (4) مراجعه شود.
58. براى تطبیق، به جدول شماره (5) مراجعه شود.
59. ممکن استشیخ مفید روایاتى در اختیار داشته که ما اکنون آنها را در اختیار نداریم، ولى این یک احتمال است و نمىتوان صرفا به خاطر این احتمال، قول وى را پذیرفت. البته اگر ادلهاى برخلاف قول او اقامه نمىشد، جاى مطرح کردن این احتمال بود. اگر چه این احتمال نیز وجود دارد که در نسخه روایتى که در اختیار ایشان بوده، به جاى «للیلتین مضتا من شهر ربیعالاول»، «للیلتین بقیا الى شهر ربیعالاول» ذکر شده باشد، که این احتمال به خاطر نزدیک بودن دو کلمه «مضتا» و «بقیا» موجه به نظر مىرسد.
60. تاریخ اهل البیت، تحقیق، محمدرضا حسن، (قم، مؤسسة آلالبیت لاحیاء التراث، 1410ه) ص 68.
61. علىبن عیسىالاربلى، کشف الغمه فى معرفة الائمه (قم، نشر ادب الحوزه و کتابفروشى اسلامیه، بىتا) ج 1، ص 18.
62. شیخ عباسىقمى، منتهى الامال (ایران، انتشارات مهتاب، 1377ش) ج 1، ص 129.
63. البخارى، همان، ص 520.
64. ابن حزم الاندلسى، حجةالوداع، تحقیق ابوصهیب الکرمى (ریاض، بیتالفکار الدولیه للنشر، 1418ه) ص 23.
65. فخر رازى، همان، ص 288.
منابع:
- الطبرى، ابوجعفرمحمدبن جریر، تاریخ الطبرى، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، چاپ دوم 1387ه.
- الواقدى، المغازى، تحقیق مارسدن جونس مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بیروت چاپ دوم 1409ه.
- ابن سعد، الطبقات الکبرى، داربیروت 1405ه .
- ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفى السقا - ابراهیم الابیارى - عبدالحفیظ شلبى، افست مصر انتشارات ایران چاپ مهر قم 1363ش.
- ابن کثیر، البدایة و النهایه، تحقیق مکتب تحقیق التراث بیروت مؤسسة التاریخ العربى داراحیاء التراث العربى چاپ اولى 1412ه .
- ابن الجوزى، المنتظم، تحقیق عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، دارالکتب العلمیه بیروت چاپ اول 1412ه .
- ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، تحقیق مکتب التراث، مؤسسة التاریخ العربى، بیروت، چاپ چهارم 1414ه .
- شیخ مفید، الارشاد فى معرفة حججالله على العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث چاپ مهر قم 1413ه .
- الکلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، تحقیق علىاکبر الغفارى دارالاضواء بیروت 1405ه .
- البخارى، صحیح البخارى، بحاشیة الامام السندى، دارالکتب العلمیة، بیروت 1419 چاپ اول.
- الطبرى، محمدبن جریر، تفسیر الطبرى (جامع البیان)، دارالفکر بیروت 1415ه .
- فخررازى، التفسیر الکبیر، مکتب تحقیق داراحیاء التراث العربى بیروت چاپ اول 1995م.
- عیاش، محمدبن مسعودبن، تفسیر العیاشى، بیروت مؤسسة الاعلمى للمطبوعات تحقیق سیدمحمدهاشم رسولىمحلاتى 1991م.
- علامهمجلسى، بحارالانوار، بیروت داراحیاء التراث العربى مؤسسة الوفاء چاپ سوم 1403ه .
- الشعیرى، محمدبنمحمد، جامع الاخبار، منشورات المکتبة الحیدریه النجف 1385ه .
- علامه امینى، الغدیر، دارالکتب الاسلامیه، تهران چاپ دوم 1366ش.
- البیهقى، احمدبن الحسن، دلائل النبوة، تحقیق عبدالمعطى قلعجى بیروت دارالکتب العلمیه 1405ه .
- بلاذرى، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار ور ریاض زرکلى، دارالفکر بیروت 1417ه .
- احمدبنابىیعقوب ابنواضح، تاریخ الیعقوبى، منشورات الشریف الرضى، امیر قم، 1414ه .
- خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق سهیل زکار، بیروت دارالفکر 1414ه .
- مسعودى، مروج الذهب، تحقیق یوسف اسعد داغر، دارالاندلس بیروت 1358ه .
- رستم طبرى، المستمر شد، ص 115.
- السهیلى، عبدالرحمن، الروض الانف، تحقیق عبدالرحمن الوکیل بیروت داراحیاء التراث العربى 1412ه .
- الطوسى، محمدبن الحسن، تهذیب الاحکام فى نشر المقنعه، تحقیق محمدجعفر شمسالدین دارالتعارف للمطبوعات 1412ه .
- النوبختى، موسى، فرق الشیعه، تحقیق محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف مکتبه المرتضویه الحیدریه1355ه.
- تاریخ اهل البیت، تحقیق محمدرضا حسینى، مؤسسة آلالبیت لاحیاء التراث قم 1410ه .
- الاربلى، علىبن عیسى، کشف الغمه فى معرفة الائمه، نشر ادب الحوزه و کتابفروشى اسلامیه قم، بىتا.
- قمى، شیخ عباسى، منتهى الآمال، انتشارات مهتاب ایران 1377ش.
- الاندلسى، ابن حزم، حجةالوداع، تحقیق ابوصهیب الکرمى، بیت الافکار الدولیه للنشر، الریاض 1418ه .
یادداشت:
1) فارغالتحصیل کارشناسى ارشد گرایش تاریخ اسلام دانشگاه تربیت مدرس قم.
واژههاىکلیدى: وفات پیامبر(ص)، غدیرخم، اهل سنت، شیعه، ربیعالاول.
مقدمه:
بحث از تاریخ وفات پیامبر(ص)، تنها یک بحث علمى - تاریخى محض نیست، بلکه داراى ثمرات مختلفى است; از جمله اینکه جمیع ملل دنیا، ایام تولد یا وفات بزرگان دین خود را ارج مىنهند، و مسلمانان نیز، همه ساله در ایام تولد پیامبر(ص) به شادى، و به خصوص شیعیان در ایام وفات آن حضرت به سوگوارى مىپردازند; پس دانستن تاریخ وفات پیامبر(ص) مىتواند از این جهت مهم باشد، زیرا از جهات معنوى، پیروان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، خود را در غم و شادى آنان شریک مىدانند، پس دانستن چنین ایامى، از جهت پیوند قلبى مؤثر است.
از جهت دیگر، مشخص شدن تاریخ وفات پیامبر(ص)، داراى ثمرات فقهى نیز مىباشد، زیرا چنانکه به زودى بحثخواهد شد، این واقعه، با وقایع دیگر در حج، پیوند نزدیک دارد، مثلا اگر ثابتشود که عرفه حجهالوداع، در روز جمعه بوده، و چون پیامبر(ص) در عرفه نماز ظهر اقامه کردند، معلوم مىشود که نماز جمعه، در موسم حج واجب نیست و اختصاص به زمان عادى دارد. همچنین اگر ثابتشود که واقعه غدیرخم در روز جمعه بوده و از آنجا که در آن روز نماز ظهر خوانده شد، پس معلوم مىشودکه نماز جمعه، در سفر واجب نیست و اختصاص به حضر دارد.
گذشته از این موارد، مشخص شدن تاریخ دقیق وقایع مىتواند نقش بسیار مهمى در صحت و سقم بسیارى از نقلهاى تاریخى داشته باشد. به عنوان مثال، اگر ادعا شود شخصى، کارى را در روز خاصى انجام داده است; حال اگر ثابتشود که آن شخص چند روز قبل از آن، درگذشته است، بطلان این ادعا نیز ثابت مىشود و به طبع آن، فروعاتى نیز که بر آن ادعا مترتب بود، باطل مىگردد. بنابراین بحث از تاریخ وفات پیامبر(ص) داراى فواید بسیارى است و فروعات متعددى نیز بر آن استوار است. اکنون پس از این مقدمه کوتاه، به بحث تاریخ وفات پیامبر اسلام(ص) مىپردازیم.
فصل اول: نحوه تعیین تاریخ دقیق وفات پیامبر(ص)
درباره تاریخ وفات پیامبر(ص)، اقوال متعددى وجود دارد، ولى ما در این بخش، تنها به اقوال معروف و مشهور اشاره مىکنیم. معروفترین این اقوال عبارتند از: بیست و هشتم صفر، اول ربیعالاول، دوم ربیعالاول و دوازدهم ربیعالاول.
در ابتدا روایت ابومخنف را در اینباره ذکر مىکنیم:
«قبض رسولالله(ص) نصف النهار یوم الاثنین للیلتین مضتا من شهر ربیعالاول، و بویع ابوبکر یوم الاثنین فى الیوم الذى قبض فیه النبى(ص). (1)
«وفات رسولالله(ص) در وسط روز دوشنبه، که دو شب از ماه ربیعالاول گذشته بود، واقع گشت و در همان روز دوشنبه که پیامبر(ص) وفات یافت، با ابوبکر بیعتشد».
دراینجا، ما قصد داریم بدون در نظر گرفتن روایت ابومخنف، راهى براى به دست آوردن تاریخ دقیق و صحیح وفات پیامبر(ص) ارائه دهیم.
به دست آوردن تاریخ دقیق وفات پیامبر(ص) گاهى از طریق روایاتى است که با صراحت، تاریخ وفات پیامبر(ص) را ذکر مىکنند، مانند روایتى که از ابومخنف نقل شده است. ولى وجود روایاتى اینچنین، که صریح و معتبر باشد، به اندازهاى نیست که براى همه اطمینانآور باشد، وگرنه اینهمه اختلاف در تاریخ وفات پیامبر(ص) مشاهده نمىشد. در نتیجه، براى حصول اطمینان بیشتر باید از روش در کنار هم قراردادن وقایع تاریخى دیگر و بررسى آنها، براى رسیدن به قولى قطعى، کمک گرفت. اگر چه در چگونگى و تاریخ خود آن وقایع نیز اختلافاتى وجود دارد، ولى در مجموع مىتوان در این وقایع، به امور اجماعى یا مشهور نزد هر یک از اهل سنت و شیعه استناد کرد. این وقایع عبارتند از:
1- زمان خارج شدن پیامبر(ص) از مدینه براى حجةالوداع;
2- روز عرفه;
3- زمان نزول آیه اکمال دین «الیوم اکملت لکم دینکم و...» (2) و فاصله آن تا وفات پیامبر(ص);
4- روز غدیرخم;
5- شروع و مدت بیمارى پیامبر(ص);
6- روز وفات پیامبر(ص).
در ابتدا به بررسى هر یک از وقایع مىپردازیم و سپس با توجه به دیدگاه مشهور و معروف شیعه و اهل سنت درباره این وقایع، اقوال آنان را درباره تاریخ وفات پیامبر(ص) مورد نقد و بررسى قرار خواهیم داد.
بررسى شش واقعه که در تعیین وفات پیامبر(ص) نقش دارند
واقعه اول: خارج شدن پیامبر(ص) براى حجةالوداع
در اواخر ذىقعده سال دهم هجرى، پیامبر(ص) به اتفاق جمع زیادى از مسلمانان، براى انجام مراسم حج از مدینه خارج شدند، که این حجبه «حجةالوداع» یا «حجةالاسلام» مشهور گشت. اما در مورد اینکه به طور دقیق، پیامبر(ص) در چه روزى و چندم ماه ذىقعده از مدینه خارج شدند، قول واحدى وجود ندارد. مشهورترین قول نزد اهل سنت آن است که پیامبر(ص) پنج روز بهجاى مانده از ذىقعده (پنج روز قبل از آغاز ذىحجه) از مدینه خارج شدند، که این روز را نیز بیشتر مورخان، روز «شنبه» دانستهاند، (3) و برخى دیگر آن را روز «پنجشنبه» ذکر کردهاند. (4) واقدى در اینباره مىگوید:
«پیامبر(ص) در روز شنبه، پنج روز به جاى مانده از ذىقعده، از مدینه خارج شدند.» (5) و سپس مىگوید: «و هذا الثبت عندنا». (6)
از سوى شیعه نیز، شیخ مفید تاریخ خارج شدن پیامبر(ص) را پنج روز به جاى مانده از ذىقعده ذکر کرده است، (7) که از این جهت موافق قول مشهور اهل سنت است، ولى هیچ اشارهاى به اینکه به طور دقیق در چه روزى از هفته بود، نکرده است. اما در صحیحه معاویةبن عمار و حلبى از امام صادق(ع)، زمان خارج شدن پیامبر(ص) براى حجةالوداع، چهار روز مانده به ذىحجه بیان شده است، بدون اینکه روز آن مشخص شده باشد. (8)
قدر مسلم آن است که روز خارج شدن پیامبر(ص) از مدینه براى حجةالوداع، روز جمعه نبوده است; به دلیل اینکه روایاتى، از جمله روایت انس، بیان کننده این مطلب مىباشند که پیامبر(ص) نماز ظهر را در مدینه خواندند و سپس به قصد حجحرکت کردند; (9) درحالىکه اگر روز جمعه مىبود، مىبایست نماز جمعه خوانده مىشد، نه نماز ظهر، بنابراین، آن روز یا شنبه بوده و یا پنجشنبه; چنانکه در روایاتى به این دو روز اشاره شده است. از طرف دیگر، مشخص شدن روز عرفه نیز نقش مهمى در تعیین روز خارج شدن پیامبر(ص) دارد، (10) زیرا اگر روز عرفه، جمعه باشد، در نتیجه، اول ذىحجه پنجشنبه خواهد بود و پنج روز قبل از آن نیز روز شنبه است. پس بنابر نظریه مشهور اهل سنت، حتما باید روز خارج شدن پیامبر(ص) را روز شنبه بدانیم، نه پنجشنبه; همانطور که ابنکثیر نیز به همین نتیجه رسیده است. (11)
اما از جانب شیعه چون به روز خاصى اشاره نشده است، باید با توجه به نظریه آنان در سایر وقایع، روزى را براى خارج شدن پیامبر(ص) در نظر گرفت. درباره اینکه بنابر قول شیخ مفید. تاریخ خارج شدن پیامبر(ص) پنج روز به جاى مانده از ذىقعده بوده، و در صحیحه عمار و حلبى، چهار روز به جاى مانده از آن، ذکر شده است، مىتوان اختلاف این دو قول را با توجه به ناقص یا کامل بودن ماه ذىقعده برطرف کرد.
واقعه دوم: روز عرفه (در حجةالوداع)
تعیین روز عرفه که نهم ذىحجه است مىتواند ما را در تشخیص دقیق تاریخ وفات پیامبر(ص) کمک نماید، و این یکى از شاخصههاى مهم این بحثبه شمار مىآید، چون نظر مشهور و معروف اهل سنت، بلکه اجماع آنان بر این است که عرفه، روز جمعه بوده است. (12) این امر ظاهرا به دلیل روایتى است که از خلیفه دوم، عمر، دراینباره بیان شده است. (13)
پس با مبنا قرار دادن این امر، مىتوان جمیع اقوال اهل سنت را درباره تاریخ وفات پیامبر(ص)، مورد بررسى قرار داد. از طریق شیعه نیز روایاتى از امامان(ع) نقل شده است که عرفه را روز جمعه دانستهاند، (14) ولى هیچ یک از این روایات از لحاظ سند صحیح نیستند; (15) افزون بر این، با روایات صحیحهاى که روز غدیر را مشخص مىکنند، در تعارض مىباشند، زیرا اگر عرفه، یعنى نهم ذىحجه، جمعه باشد، دیگر هیجدهم ذىحجه، جمعه و یا پنجشنبه نخواهد بود. (16)
واقعه سوم: زمان نازل شدن آیه اکمال و فاصله آن تا وفات پیامبر(ص)
مشهور و معروف نزد اهل سنت درباره نزول آیه اکمال، این است که این آیه در روز عرفه که روز جمعه بوده نازل شده است (17) و فاصله آن تا وفات پیامبر(ص) 81 روز است. (18) اما از دیدگاه شیعه، با توجه به روایاتى که در این زمینه وجود دارد، (19) در مجموع مىتوان گفت: این آیه و آیه تبلیغ، به تمامه یا جزء به جزء، در چندین مرتبه بر پیامبر(ص) نازل شده و پیامبر(ص) پس از نازل شدن قسمت آخر آیه، یعنى: «و الله یعصمک من الناس»، (20) در غدیرخم مردم را جمع نمودند و رسالت الهى خویش را در معرفى حضرت على(ع) به عنوان جانشین خود، انجام دادند.
از نظر شیعه، هیچ تردیدى در نزول آیه اکمال در غدیر نیست، ولى امکان نزول قبلى آن را نیز نفى نمىکنند. شیخ مفید دراینباره مىگوید:
«قبلا دراینباره بر پیامبر(ص) وحى نازل شده بود، ولى وقت ابلاغ آن معین نگردید و هنگامى که به غدیرخم رسیدند، آیه تبلیغ نازل شد». (21)
بنابراین، از نظر شیعه، مخالفتى در اصل نزول آیه اکمال در عرفه نیست، ولى بحث در این است که از دیدگاه شیعه، عرفه نمىتواند در روز جمعه بوده باشد، زیرا با جمعه بودن غدیر سازگار نیست.
واقعه چهارم: روز غدیرخم
واقعه غدیرخم که به هنگام مراجعت پیامبر(ص) از حجةالوداع رخ داد، از دیدگاه شیعه از جمله مهمترین مسائل تاریخ اسلام است، زیرا در آن واقعه، پیامبر اسلام(ص) از طرف خداوند مکلف شد تا على(ع) را به جانشینى خود معرفى کند و پیامبر(ص) نیز دستور توقف در آن منطقه را داده و پس از خطبهاى طولانى فرمودند: «من کنت مولاه فعلى مولاه» یا «من کنت مولاه فهذا على مولاه». طرق نقل روایات این واقعه آنقدر زیاد است که مىتوان گفت فراتر از حد تواتر است. (22) با این وجود، اکثر کتب تاریخى اهل سنت (که ما از آنها به عنوان منابع اصلى بهره مىگیریم) با اینکه تمام جزئیات وقایع حجةالوداع را ذکر کردهاند ، (23) ولى اشارهاى به این واقعه عظیم نکردهاند!
در این میان، تنها ابن کثیر در «البدایه و النهایه»، (24) به بحثیک طرفهاى دراینباره پرداخته است و بنا به نظر وى، واقعه غدیرخم، در 18 ذىحجه و در روز یکشنبه بوده است، که ظاهرا وى روز یکشنبه را با توجه به محاسبه و قراردادن روز عرفه در جمعه، به دست آورده است.
درباره تعیین روز غدیرخم باید گفت: شکى نیست که واقعه غدیرخم در 18 ذىحجه سال دهم هجرى اتفاق افتاده است، ولى اینکه در چه روزى بوده، بنا به روایاتى که دراین باره وجود دارد، از دو حال خارج نیست: یا پنجشنبه بوده است و یا جمعه; چنانکه در روایتى که از ابوسعید خدرى - به طرق مختلف - نقل شده است، روز پنجشنبه به عنوان روز واقعه غدیرخم معرفى گردیده است. (25) علامه امینى نیز در کتاب الغدیر، روز واقعه غدیرخم را پنجشنبه ذکر کرده است. (26) اما در صحیحه ابنابى عمیر از امام صادق(ع) نقل شده است که:
واقعه غدیرخم در 18 ذىحجه که روز جمعه بوده، اتفاق افتاده است. متن آن حدیث چنین است: «و یوم غدیر افضل الاعیاد و هو الثامن عشر من ذىالحجه و کان یوم الجمعة». (27) بدیهى است روایت صحیحه، که واقعه غدیرخم را در روز جمعه مىداند، به جهت رجحان سندى مقبول است. پس به نظر ما، روزى که واقعه غدیرخم در آن اتفاق افتاده روز جمعه بوده است.
واقعه پنجم: شروع بیمارى پیامبر(ص) و مدت آن
«واقدى» دراینباره دو روایت نقل کرده است، (28) که هر دو روایت، شروع بیمارى پیامبر(ص) را روز چهارشنبه دانسته است، ولى در یک روایت، تاریخ شروع بیمارى، «19 صفر» و در دیگرى، «آخر صفر» ذکر شده است، ولى مدت بیمارى، در هر دو روایت 13 روز ذکر شده است، که با این حساب، بر اساس روایت اول، وفات پیامبر(ص) در «دوم ربیعالاول» و بر اساس روایت دوم، «دوازدهم ربیعالاول» خواهد بود.
«سلیمانبن طرخان تمیمى» شروع بیمارى را روز «شنبه، 22 صفر» و وفات را در روز «دوشنبه 2 ربیعالاول دانسته است. (29) بنابراین، مدت بیمارى پیامبر(ص) ده روز خواهد بود. بیهقى نیز مدت بیمارى پیامبر(ص) را ده روز دانسته است. (30)
دراینباره روایات بسیارى موجود است که فقط به ذکر بیمار شدن پیامبر(ص) پرداختهاند، بدون اینکه متذکر زمان و مدت آن شده باشند. تنها بعضى از این روایات ذکر مىکنند که که بیمارى پیامبر(ص)، پس از استغفار براى اهل بقیع و مراجعتبه منزل شروع شده است. (31)
واقعه ششم: روز وفات پیامبر(ص)
اساسىترین مطلب که مورد اتفاق شیعه و سنى است، این است که وفات پیامبر(ص) در روز «دوشنبه» بوده است. این موضوع یقینىترین امر در تشخیص تاریخ وفات پیامبر(ص) است. پس بر این اصل تکیه مىشود، و هر روایت و قولى که نتیجهاش غیر از وفات در روز دوشنبه باشد، به کلى مردود خواهد بود.
ما در اثبات این امر که وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است، به چند نمونه از اقوال اشاره مىکنیم: طبرى در این باره مىگوید:
«فلاخلاف بین اهل العلم بالاخبار فیه انه کان یوم الاثنین من شهر ربیع الاول». (32)
ابن سعد در «الطبقات الکبرى» نه روایت در این باره نقل کرده است که همگى وفات را روز دوشنبه ذکر کردهاند. (33) ابن اسحاق نیز وفات پیامبر(ص) را روز دوشنبه دانسته است. (34) همچنین، یعقوبى (35) و شیخ مفید (36) نیز وفات پیامبر(ص) را روز دوشنبه ذکر کردهاند. در مجموع هیچ تردیدى در اینکه وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است، وجود ندارد.
فصل دوم: بررسى اقوال اهل سنت، با توجه به مسلمات و مشهورات آنها
پس از آنکه در تاریخ وقوع این حوادث تامل نمودیم، اکنون براساس مسلمات یا مشهورات هر یک از اهل سنت و شیعه، اقوال آنان را بررسى خواهیم کرد:
آنچه از مجموع بحثهاى گذشته به دست آمده است، این است که مسلمات یا مشهورات اهل سنتبدین قرار است:
1- وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است;
2- عرفه روز جمعه بوده است;
3- خارج شدن پیامبر(ص) براى حجةالوداع روز دوشنبه، پنج روز به جاى مانده از ذىقعده بوده است;
4- نازل شدن آیه اکمال در روز عرفه، و فاصله آن تا وفات پیامبر 81 روز بوده است;
5- مدت بیمارى پیامبر(ص) 10 یا 13 روز بوده است.
با توجه به مطالب فوق، به بررسى اقوال اهل سنت دراین باره مىپردازیم:
قول اول: وفات پیامبر(ص) 12 ربیعالاول است.
مشهور و معروف نزد اهل سنت این است که تاریخ وفات پیامبر(ص) «12 ربیعالاول» است. بسیارى از بزرگان و مورخان، از جمله ابن اسحاق، (37) واقدى، (38) ابن خیاط، (39) مسعودى (40) و دیگران این قول را اختیار کردهاند. ابن کثیر (41) نیز تصریح مىکند که این قول، مشهور بین همه اقوال است. از عالمان شیعه نیز کلینى (42) و محمدبن جریربن رستم طبرى (43) - که معاصر کلینى بود - این قول را اختیار کردهاند.
در ارزیابى این قول مىگوییم: با توجه به امور مسلم و مشهور اهل سنت، تنها در صورتى این قول ممکن مىشود که اولا: تمام ماههاى ذىقعده، ذىحجه، محرم و صفر کامل (سىروز) باشند، (به جدول شماره 1 نگاه کنید) که این امر، بسیار بعید و بلکه ممتنع است. ثانیا: با این فرض هم مطلب درست نمىشود، زیرا باز هم وفات در روز دوشنبه قرار نمىگیرد، و تنها راهى که مىشود فرض کرد تا این مطلب درستشود، همانا اختلاف رؤیت هلال مکه و مدینه است; یعنى اهل مدینه یک روز دیرتر از اهل مکه، هلال ماه ذىحجه را دیدهاند و بنابراین، روز جمعه که 9 ذىحجه در مکه بوده است، در مدینه برابر با 8 ذىحجه است. اما اختلاف رؤیت هلال بین مکه و مدینه که فاصله آنها کمتر از یک درجه است، واقعا غیر علمى و غیر عرفى است. در مجموع، این قول سه محذور دارد: یکى، کامل بودن چهار ماه متوالى; دیگرى، اختلاف رؤیت هلال بین مکه و مدینه، که همین دو امر نشانگر مردود بودن این قول است، و محذور سوم اینکه طبق این قول فاصله بین نزول آیه اکمال در عرفه تا وفات پیامبر(ص) دیگر 81 روز نخواهد بود، بلکه 92 روز مىشود.
با این بررسى، مشخص مىشود که قول مشهور اهل سنت که «12 ربیعالاول» را تاریخ وفات پیامبر(ص) مىداند، هیچ پایه و اساسى ندارد، زیرا به هیچ وجه با دیگر مسلمات و مشهورات نزد آنان سازگار نیست.
جدول شماره (1)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 25 2 9 16 23 30 7 14 21 28 5 12 19 26 3 10
یکشنبه 26 3 10 17 24 1 8 15 22 29 6 13 20 27 4 11
دوشنبه 27 4 11 18 25 2 9 16 23 30 7 14 21 28 5 12
سهشنبه 28 5 12 19 26 3 10 17 24 1 8 15 22 29 6
چهارشنبه 29 6 13 20 27 4 11 18 25 2 9 16 23 30 7
پنجشنبه 30 7 14 21 28 5 12 19 26 3 10 17 24 1 8
جمعه 1 8 15 22 29 6 13 20 27 4 11 18 25 2 9
قول دوم: وفات پیامبر دوم ربیعالاول است.
تعداد زیادى از عالمان، قائل به وفات پیامبر(ص) در دوم ربیعالاول هستند. از جمله آنان، سلیمانبن طرخانتمیمى، (44) واقدى به مىباشند. سهیلى در «الروض الانف» (47) این قول را بر قول 12 ربیعالاول ترجیح داده است. این قول همان است که در روایت ابومخنف نیز بیان شده است و ما در ادامه بحثبا توجه به مسلمات شیعه آن را به تفصیل بررسى خواهیم کرد، ولى اکنون قصد داریم با توجه به مسلمات و مشهورات اهل سنت آن را مورد بررسى قرار دهیم.
با توجه به مبناى اهل سنت، در صورتى این قول موجه مىگردد که تمامى ماههاى چهارگانه، یعنى: ذىقعده، ذىحجه، محرم و صفر، همگى ناقص باشند. (به جدول شماره 2 نگاه کنید).
گرچه این قول، محذورات قول 12 ربیعالاول را ندارد، ولى مشکل دیگرى دارد و آن ناقص بودن چهار ماه متوالى است که این امر نیز بعید، بلکه ممتنع است. پس این قول نیز بنابر مبناى اهل سنت، قابل قبول نیست.
جدول شماره(2)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 25 3 10 17 24 2 9 16 23 1 8 15 23 29 7
یکشنبه 26 4 11 18 25 3 10 17 24 2 9 16 23 1 8
دوشنبه 27 5 12 19 26 4 11 18 25 3 10 17 24 2 9
سهشنبه 28 6 13 20 27 5 12 19 26 4 11 18 25 3 10
چهارشنبه 29 7 14 21 28 6 13 20 27 5 12 19 26 4 11
پنجشنبه 1 8 15 22 29 7 14 21 28 6 13 20 27 5 12
جمعه 2 9 16 23 1 8 15 22 29 7 14 21 28 6
قول سوم: وفات پیامبر اول ربیعالاول است.
بعضى دیگر از عالمان، اول ربیعالاول راروز وفات پیامبر(ص) ذکر کردهاند که از جمله آنان، عروةبن زبیر (48) و محمدبن شهاب زهرى (49) مىباشند. سهیلى در «الروض الانف» (50) این قول را نسبتبه روایتسابق، اقرب دانسته است. این قول بنابر مبناى اهل سنت قابل قبولتر است، زیرا در این فرض، ماه ذىقعده ناقص، ماه ذىحجه کامل و ماههاى محرم و صفر نیز ناقص خواهند بود، که از این جهت هیچ مشکلى ندارد. همچنین، عرفه در روز جمعه، و وفات پیامبر(ص) در روز دوشنبه خواهد بود، و فاصله بین نزول آیه اکمال در عرفه تا وفات پیامبر(ص) - با احتساب روز عرفه و وفات - 81 روز خواهد بود. (به جدول شماره 3 مراجعه کنید).
جدول شماره (3)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 25 3 10 17 24 1 8 15 22 29 7 14 21 28 6
یکشنبه 26 4 11 18 25 2 9 16 23 1 8 15 22 29 7
دوشنبه 27 5 12 19 26 3 10 17 24 2 9 16 23 1 8
سهشنبه 28 6 13 20 27 4 11 18 25 4 10 17 24 2 9
چهارشنبه 29 7 14 21 28 5 12 19 26 4 11 18 25 3 10
پنجشنبه 1 8 15 22 29 6 13 20 27 5 12 19 26 4 11
جمعه 2 9 16 23 30 7 14 21 28 6 13 20 27 5 12
توجه به دو نکته:
1- با نگاهى به جدولهاى سهگانه، درمىیابیم که در این سه فرض، روز غدیرخم (18 ذىحجه) هرگز در روز «جمعه» واقع نمىشود.
2- از آنجا که در میان اهل سنت اتفاق نظر است که وفات پیامبر(ص) در ربیعالاول بوده است (51) و هیچ قائلى یافت نشده که 28 صفر را، که قول مشهور نزد شیعه است، اختیار کند، بدین سبب، ما این قول را با مبناى اهل سنت مورد سنجش قرار ندادهایم و در فصل بعد آن را با مبناى شیعه بررسى خواهیم کرد. اگر چه با توجیهاتى که براى قول مشهور اهل سنت - یعنى 12 ربیعالاول - انجام شد، 28 صفر نیز در روز دوشنبه قرار مىگیرد. (به جدول شماره 1 مراجعه کنید).
فصل سوم: بررسى اقوام شیعه، با توجه به مسلمات و مشهورات آنها
پس از بررسى اقوال گوناگون بنابر مبناى اهل سنت، اکنون مىخواهیم با در نظر گرفتن مسلمات و مشهورات شیعه، این اقوال را مورد بررسى قرار دهیم.
مسلمات و مشهورات شیعه بدین قرار است:
1- وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است;
2- واقعه غدیرخم روز جمعه، یا پنجشنبه بوده است;
3- خارج شدن پیامبر براى حجةالوداع چهار یا پنج روز باقى مانده از ذىقعده بوده است.
اکنون با در نظر گرفتن این مبنا، اقوال مختلف را مورد سنجش قرار مىدهیم.
قول اول: وفات پیامبر 28 صفر است.
نظریه مشهور و معروف نزد شیعه این است که وفات پیامبر(ص) در 28 صفر اتفاق افتاده است. بسیارى از بزرگان شیعه از جمله شیخ مفید (52) و شیخ طوسى (53) قائل به این قول هستند و مىتوان گفت که پس از آن دو بزرگوار عموم عالمان شیعه با تبعیت از آنان، این نظریه را اختیار کردهاند; درحالىکه معلوم نیست مستند شیخ مفید و شیخ طوسى در انتخاب این نظریه چه بوده است; زیرا در اثبات این نظریه هیچ روایتى ولو ضعیف هم یافت نشده است! (54) بلکه روایات صحیحه، که به زودى به آن اشاره خواهد شد، برخلاف آن است.
اگرچه این نظریه، مشهور و معروف نزد شیعه است، ولى این شهرت مربوط به زمان بعد از شیخ مفید و طوسى است و قبل از آن دو بزرگوار، نه تنها کسى به آن تصریح نکرده است، (55) بلکه «حسنبن موسى نوبختى» که از بزرگان قدماى شیعه است، وفات پیامبر(ص) را در ماه ربیعالاول ذکر کرده است، (56) بدون اینکه روز آن را تعیین کند; پس نمىتوان به این شهرت استدلال کرد. پیش از این نیز اشاره کردیم که از عالمان شیعه، کلینى و محمدبن جریربن رستم طبرى، روز وفات پیامبر(ص) را دوازدهم ربیعالاول دانستهاند.
مهمتر از همه اینکه: این قول، هیچ سازگارى با مبناى شیعه ندارد، زیرا روز غدیر خم، یعنى هیجدهم ذىحجه را، چه جمعه بدانیم یا پنجشنبه، در هر دو صورت، 28 صفر هرگز در روز «دوشنبه» واقع نمىشود، زیرا اگر روز غدیر خم جمعه باشد، با در نظر گرفتن ناقص یا کامل بودن ماهها، 28 صفر در روز چهارشنبه یا پنجشنبه یا جمعه واقع مىشود (57) و اگر روز واقعه غدیرخم را «پنجشنبه» بدانیم، در این صورت 28 صفر در روز سهشنبه یا چهارشنبه یا پنجشنبه قرار مىگیرد و هرگز در روز «دوشنبه» واقع نخواهد شد. (58)
پس در مجموع، اگر چه قائلین این نظریه شیخ مفید و شیخ طوسى هستند، ولى چون این قول با مبناى شیعه سازگارى ندارد و دلیلى هم بر این قول نمىتوان یافت، بلکه ادله بر خلاف آن است، ما از این قول صرفنظر مىکنیم و آن را مردود مىدانیم. (59)
قول دوم: وفات پیامبر دوم ربیعالاول است.
بنا به روایت ابومخنف، تاریخ وفات پیامبر(ص)، دوم ربیعالاول بوده است، و همان طور که قبلا ذکر شد، عده زیادى از عالمان نیز این نظریه را پذیرفتهاند. در تایید این قول، روایات معتبرى از اهل بیت(ع) نقل شده است; مانند روایتى که نصربن على الجهضمى از امام رضا(ع)، از پدرانش، از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده است که:
«پیامبر(ص) در ماه ربیعالاول، روز دوشنبه، دو شب از ربیعالاول گذشته بود، وفات یافت»، (60) و روایتى که ابن خشاب از امام باقر(ع) نقل کرده است که: «... پیامبر(ص) در ماه ربیعالاول، روز دوشنبه، دو شب از ربیعالاول گذشته وفات یافت». (61)
شیخ عباس قمى نیز به نقل از «کشف الغمه» از امام باقر(ع) روایتى نقل مىکند که روز وفات پیامبر(ص) دوم ربیعالاول است. اما وى پس از نقل این روایت، به دلیل موافق بودن آن با نظر اهل سنت، آن را حمل بر تقیه مىکند. (62) ولى به نظر ما، نمىتوان این روایت را حمل برتقیه کرد، زیرا همانطور که قبلا ذکر کردیم، نظریه مشهور و معروف اهل سنت درباره وفات پیامبر(ص)، دوازدهم ربیعالاول است، نه دوم ربیعالاول; بنابراین، نمىتوان وجهى براى حمل آن بر تقیه یافت. پس روایت ابومخنف هم از جهت اقوال و هم از جهت روایات، داراى مؤیدات محکمى است.
اما آنچه مهم است آن است که: آیا این قول، با مسلمات و مشهورات شیعه سازگارى دارد یا خیر؟
در پاسخ به این پرشش باید گفت: نه تنها روایت ابومخنف با مسلمات و مشهورات شیعه سازگارى دارد، بلکه یگانه طریق جمع بین این مسلمات و مشهورات به حساب مىآید، زیرا اگر روز واقعه غدیرخم را «جمعه» بدانیم (که البته روایت صحیح مؤید آن است و ما نیز همین نظریه را ترجیح دادیم)، به روشنى درمىیابیم که با بهترین فرض، دوم ربیعالاول در روز «دوشنبه» واقع مىشود و هیچ محذور و مشکلى ندارد. (به جدول شماره 4 نگاه کنید)
جدول شماره(4)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 20 27 5 12 19 26 3 10 17 24 2 9 16 23 30 7
یکشنبه 21 28 6 13 20 27 4 11 18 25 3 10 17 24 1 8
دوشنبه 22 29 7 14 21 28 5 12 19 26 4 11 18 25 2 9
سهشنبه 23 1 8 15 22 29 6 13 20 27 5 12 19 26 3 10
چهارشنبه 24 2 9 16 23 30 7 14 21 28 6 13 20 27 4 11
پنجشنبه 25 3 10 17 24 1 8 15 22 29 7 14 21 28 5 12
جمعه 26 4 11 18 25 2 9 16 23 1 8 15 22 29 6 13
با نگاهى به جدول، درمىیابیم که: خارج شدن پیامبر(ص) از مدینه براى حجةالوداع، روز پنجشنبه،25 ذىقعده خواهد بود که در این صورت با بعضى از روایات اهل سنت مانند روایت انس (63) که روز خارج شدن پیامبر(ص) را روزى غیر از جمعه دانستهاند نیز موافق است. همچنین، با قول بعضى، مانند ابنحزم، که روز خارج شدن پیامبر(ص) را به طور مشخص روز پنجشنبه دانستهاند (64) موافق است. و نیز روز عرفه در چهارشنبه خواهد بود، که از این جهت مخالفتى با مبناى شیعه ندارد، ولى با مبناى اهل نتسازگار نیست. ضمن اینکه، روز 18 ذىحجه که روز غدیرخم است، در جمعه واقع مىشود، و روز وفات پیامبر(ص) «دوشنبه، دوم ربیعالاول» خواهد بود. این فرض از جهت ناقص و کامل بودن ماه، هیچ محذور و مشکلى ندارد، زیرا هم مىشود یک ماه را ناقص و ماه دیگر را کامل فرض کرد، و هم مىشود دو ماه متوالى را ناقص و دو ماه دیگر را کامل دانست، که در هر صورت، دوم ربیعالاول در روز دوشنبه قرار مىگیرد. همچنین، اگر زمان نازل شدن آیه اکمال را در روز عرفه بدانیم، دقیقا فاصله بین آن تا وفات پیامبر 81 روز خواهد شد، (بدون محاسبه روزهاى وفات و عرفه). و اگر روز وفات را محاسبه کنیم، 82 روز مىشود، که با روایتى که فخر رازى آن را نقل کرده است تطبیق مىکند. (65) ولى اگر زمان نازل شدن آیه اکمال را روز غدیرخم بدانیم، فاصله آن تا وفات پیامبر(ص) 72 روز خواهد بود، (بدون محاسبه روز وفات و روز غدیر).
اما اکنون اگر «پنجشنبه» را روز واقعه غدیرخم بدانیم، در صورتى دوم ربیعالاول در روز دوشنبه واقع مىشود که تمام ماههاى ذىحجه، محرم و صفر کامل باشند; (به جدول شماره 5 نگاه کنید) که این امر، به دلیل محذورى که دارد، مىتواند یکى از علل ترجیح داشتن روز جمعه بر پنجشنبه، براى واقعه غدیرخم باشد.
جدول شماره(5)
ایامهفته ذىقعده ذىحجه محرم صفر ربیعالاول
شنبه 21 28 6 13 20 27 4 11 18 25 2 9 16 23 30 7
یکشنبه 22 29 7 14 21 28 5 12 19 26 3 10 17 24 1 8
دوشنبه 23 1 8 15 22 29 6 13 20 27 4 11 18 25 2 9
سهشنبه 24 2 9 16 23 30 7 14 21 28 5 12 19 26 3 10
چهارشنبه 25 3 10 17 24 1 8 15 22 29 6 13 20 27 4 11
پنجشنبه 26 4 11 18 25 2 9 16 23 30 7 14 21 28 5 12
جمعه 27 5 12 19 26 3 10 17 24 1 8 15 22 29 6 13
در پایان، تذکر این نکته را لازم مىدانم که بنابر مبناى شیعه، 12 ربیعالاول هرگز در روز «دوشنبه» واقع نمىشود. همچنین اول ربیعالاول، با فرض جمعه بودن روز غدیر، تنها در صورت کامل بودن سه ماه ذىحجه، محرم و صفر، در روز دوشنبه قرار مىگیرد. ولى با فرض پنجشنبه بودن روز غدیر، هرگز اول ربیعالاول در روز دوشنبه واقع نمىشود. (در جدولها دقتشود).
از مجموع بحثهاى گذشته، این نتیجه به دست مىآید که تاریخ وفات پیامبر(ص) دوم ربیعالاول است و سایر اقوال با مشکلات و محذورات جدى روبرو مىباشند.
پىنوشتها:
1. محمدبن جریرطبرى، تاریخ الطبرى، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم (چاپ دوم: بیروت، 1387ه) ج 3، ص 200.
2. مائده، آیه 3.
3. الواقدى، المغازى للواقدى، تحقیق مارسدن جونس (چاپ دوم: بیروت، نوشته الاعلمى للمطبوعات، 1409ه) ص 1088; ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت، داربیروت، 1405ه) ج 2، ص 173; ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفى السقا - ابراهیم الابیارى - عبدالحفیظ شلبى (قم، انتشارات ایران، 1363ه) ج 4، ص 248; محمدبن جریر طبرى، همان، ص 148; ابن کثیر، البدایة و النهایه، تحقیق محتب تحقیق التراث (چاپ اول: بیروت، مؤسسة التاریخ العربى - داراحیاء التراث العربى، 1412ه) ج 5، ص 127; ابن الجوزى، المنتظم، تحقیق عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا (چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412ه) ج 4، ص 5; ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، تحقیق مکتب التراث (چاپ چهارم: بیروت، مؤسسة التاریخ العربى، 1414ه) ج 1، ص 651.
4. ابن کثیر، همان، ص 128، به نقل از ابن حزم.
5. الواقدى، همان، ص 1089; (این مطلب نزد ما روشن است).
6. همان.
7. شیخ مفید، الارشاد فى معرفة حجحالله على العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث (قم، چاپ مهر، 1413ه) ج 1، ص 171.
8. محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، تحقیق علىاکبر غفارى (بیروت، دارالاضواء، 1405ه) ج 4، ص 245 و 248.
9. البخارى، صحیح البخارى، بحاشیة الامام السندى (چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ه) ج 1، ص 250.
10. این بحثبه زودى خواهد آمد.
11. ابن کثیر، همان، ص 129.
12. البخارى، همان، ص 28; محمدبن جریرطبرى، تفسیرالطبرى (جامع البیان)، بیروت، دارالفکر، 1415ه) ج 4، جزء 6، ص 105، 108 و 110 و فخررازى، التفسیر الکبیر، (چاپ اول: بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1995م) ج 4، ص 286.
13. همان و ابن کثیر، همان، ص 129 و 195.
14. محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 1، ص 290 و محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیر العیاشى، تحقیق سیدمحمدهاشم رسولىمحلاتى (بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1991م)، ج 1 ص 322.
15. محمدجواد شبیرىزنجانى، تراثنا، سال پنجم، شماره 21، ص 42.
16. براى تطبیق این مطلب، به جداول 1، 2 و 3 مراجعه شود.
17. البخارى، همان، ص 28; محمدبن جریرطبرى، همان; ابن کثیر، همان و فخر رازى، همان.
18. محمدبن جریرطبرى، همان، ص 106.
19. علامه مجلسى، بحار الانوار (چاپ سوم: بیروت، داراحیاء التراث العربى - مؤسسة الوفا، 1403ه) ج 37، ص 165; محمدبنمحمد الشعیرى، جامع الاخبار (نجف، منشورات المکتبة الحیدریه، 1385ه) ص 10 و محمدبن مسعودبن عیاش، همان، ص 360.
20. مائده، آیه 67.
21. شیخ مفید، همان، ص 175.
22. جمیع طریق نقل این روایت در جلد اول کتاب الغدیر علامه امینى به طور مفصل ذکر شده است.
23. ابن هشام، همان و محمدبن جریرطبرى، تاریخ الطبرى، ج 3، ص 148.
24. ابن کثیر، همان، ص 227.
25. علامه مجلسى، همان، ص 195.
26. علامه امینى، الغدیر (چاپ دوم: تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1366ه) ج 1، ص 10.
27. علامه مجلسى، همان، ج 95، ص 27 و ج 97، ص 110.
28. ابن سعد، همان، ص 272.
29. احمدبن الحسن البیهقى، دلائل النبوة، تحقیق عبدالمعطى قلعجى (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ه) ج 7، ص 234 و ابن کثیر، همان، ص 275.
30. احمدبن الحسن البیهقى، همان.
31. ابن هشام، همان، ص 292 و بلاذرى، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى (بیروت، دارالفکر، 1417ه) ج 2، ص 715.
32. محمدبن جریر طبرى، همان، ص 199; (یعنى: هیچ اختلافى میان اهل علم نیست که وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه و در ماه ربیعالاول بوده است).
33. ابن سعد، همان، ص 273.
34. ابن هشام، همان، ص 303.
35. احمدبن ابىیعقوببن واضح، تاریخ الیعقوبى (قم، منشورات الشریف الرضى، 1414ه) ج 2، ص 113.
36. شیخ مفید، همان، ص 189.
37. ابن کثیر، همان، ص 276 و احمدبن الحسن البیهقى، همان، ص 235.
38. واقدى، همان، ص 1089 و ابن سعد، همان، ص 272.
39. خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، تحقیق سهیل زکار (بیروت، دارالفکر، 1414ه) ص 58.
40. مسعودى، مروج الذهب، تحقیق یوسف اسعد داغر (بیروت، دارالاندلس، 1358ه) ج 2، ص 280.
41. ابن کثیر، همان.
42. محمدبن یعقوب کلینى، همان، ص 439.
43. رستم طبرى، المسترشد، ص 115.
44. احمدبن الحسن البیهقى، همان، ص 234.
45. ابن سعد، همان و بلاذرى، همان، ص 746.
46. احمدبن ابىیعقوببن واضح، همان.
47. عبدالرحمن السهیلى، الروض الانف، تحقیق عبدالرحمن الوکیل (بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1412ه) ج 7، ص 579.
48. ابن کثیر، همان.
49. همان.
50. عبدالرحمن السهیلى، همان.
51. محمدبن جریر طبرى، همان.
52. شیخ مفید، همان، ص 189.
53. محمدبن الحسن الطوسى، تهذیب الاحکام (بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1412ه)، جزء 6، ص 5.
54. محمدجواد شبیرىزنجانى، همان، ص 43.
55. همان به نقل از محقیق تسترى.
56. موسى النوبختى، فرق الشیعه، تحقیق محمدصادق آلبحرالعلوم (نجف، مکتبة المرتضویة المرتضویة الحیدریه، 1355ه) ص 2.
57. براى تطبیق، به جدول شماره (4) مراجعه شود.
58. براى تطبیق، به جدول شماره (5) مراجعه شود.
59. ممکن استشیخ مفید روایاتى در اختیار داشته که ما اکنون آنها را در اختیار نداریم، ولى این یک احتمال است و نمىتوان صرفا به خاطر این احتمال، قول وى را پذیرفت. البته اگر ادلهاى برخلاف قول او اقامه نمىشد، جاى مطرح کردن این احتمال بود. اگر چه این احتمال نیز وجود دارد که در نسخه روایتى که در اختیار ایشان بوده، به جاى «للیلتین مضتا من شهر ربیعالاول»، «للیلتین بقیا الى شهر ربیعالاول» ذکر شده باشد، که این احتمال به خاطر نزدیک بودن دو کلمه «مضتا» و «بقیا» موجه به نظر مىرسد.
60. تاریخ اهل البیت، تحقیق، محمدرضا حسن، (قم، مؤسسة آلالبیت لاحیاء التراث، 1410ه) ص 68.
61. علىبن عیسىالاربلى، کشف الغمه فى معرفة الائمه (قم، نشر ادب الحوزه و کتابفروشى اسلامیه، بىتا) ج 1، ص 18.
62. شیخ عباسىقمى، منتهى الامال (ایران، انتشارات مهتاب، 1377ش) ج 1، ص 129.
63. البخارى، همان، ص 520.
64. ابن حزم الاندلسى، حجةالوداع، تحقیق ابوصهیب الکرمى (ریاض، بیتالفکار الدولیه للنشر، 1418ه) ص 23.
65. فخر رازى، همان، ص 288.
منابع:
- الطبرى، ابوجعفرمحمدبن جریر، تاریخ الطبرى، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، چاپ دوم 1387ه.
- الواقدى، المغازى، تحقیق مارسدن جونس مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بیروت چاپ دوم 1409ه.
- ابن سعد، الطبقات الکبرى، داربیروت 1405ه .
- ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفى السقا - ابراهیم الابیارى - عبدالحفیظ شلبى، افست مصر انتشارات ایران چاپ مهر قم 1363ش.
- ابن کثیر، البدایة و النهایه، تحقیق مکتب تحقیق التراث بیروت مؤسسة التاریخ العربى داراحیاء التراث العربى چاپ اولى 1412ه .
- ابن الجوزى، المنتظم، تحقیق عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، دارالکتب العلمیه بیروت چاپ اول 1412ه .
- ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، تحقیق مکتب التراث، مؤسسة التاریخ العربى، بیروت، چاپ چهارم 1414ه .
- شیخ مفید، الارشاد فى معرفة حججالله على العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث چاپ مهر قم 1413ه .
- الکلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، تحقیق علىاکبر الغفارى دارالاضواء بیروت 1405ه .
- البخارى، صحیح البخارى، بحاشیة الامام السندى، دارالکتب العلمیة، بیروت 1419 چاپ اول.
- الطبرى، محمدبن جریر، تفسیر الطبرى (جامع البیان)، دارالفکر بیروت 1415ه .
- فخررازى، التفسیر الکبیر، مکتب تحقیق داراحیاء التراث العربى بیروت چاپ اول 1995م.
- عیاش، محمدبن مسعودبن، تفسیر العیاشى، بیروت مؤسسة الاعلمى للمطبوعات تحقیق سیدمحمدهاشم رسولىمحلاتى 1991م.
- علامهمجلسى، بحارالانوار، بیروت داراحیاء التراث العربى مؤسسة الوفاء چاپ سوم 1403ه .
- الشعیرى، محمدبنمحمد، جامع الاخبار، منشورات المکتبة الحیدریه النجف 1385ه .
- علامه امینى، الغدیر، دارالکتب الاسلامیه، تهران چاپ دوم 1366ش.
- البیهقى، احمدبن الحسن، دلائل النبوة، تحقیق عبدالمعطى قلعجى بیروت دارالکتب العلمیه 1405ه .
- بلاذرى، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار ور ریاض زرکلى، دارالفکر بیروت 1417ه .
- احمدبنابىیعقوب ابنواضح، تاریخ الیعقوبى، منشورات الشریف الرضى، امیر قم، 1414ه .
- خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق سهیل زکار، بیروت دارالفکر 1414ه .
- مسعودى، مروج الذهب، تحقیق یوسف اسعد داغر، دارالاندلس بیروت 1358ه .
- رستم طبرى، المستمر شد، ص 115.
- السهیلى، عبدالرحمن، الروض الانف، تحقیق عبدالرحمن الوکیل بیروت داراحیاء التراث العربى 1412ه .
- الطوسى، محمدبن الحسن، تهذیب الاحکام فى نشر المقنعه، تحقیق محمدجعفر شمسالدین دارالتعارف للمطبوعات 1412ه .
- النوبختى، موسى، فرق الشیعه، تحقیق محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف مکتبه المرتضویه الحیدریه1355ه.
- تاریخ اهل البیت، تحقیق محمدرضا حسینى، مؤسسة آلالبیت لاحیاء التراث قم 1410ه .
- الاربلى، علىبن عیسى، کشف الغمه فى معرفة الائمه، نشر ادب الحوزه و کتابفروشى اسلامیه قم، بىتا.
- قمى، شیخ عباسى، منتهى الآمال، انتشارات مهتاب ایران 1377ش.
- الاندلسى، ابن حزم، حجةالوداع، تحقیق ابوصهیب الکرمى، بیت الافکار الدولیه للنشر، الریاض 1418ه .
یادداشت:
1) فارغالتحصیل کارشناسى ارشد گرایش تاریخ اسلام دانشگاه تربیت مدرس قم.