با ورود انسان به عصر علمی و پشت سرگذاشتن دوره های اسطوره ای و فلسفی چنین به نظر می رسد که دورة اندیشه های اسطوره ای به سر آمده باشد اما اساطیر به علت کارکرد و نقش عمیقی که در زندگی روانی و حتی اجتماعی نوع بشر داشته اند، هم چنان با تغییر، تحول و پویایی خاص خود از راه های گوناگون به حیات خویش ادامه می دهند. جادو، نماد، داستان های تمثیلی، ادبیات عامه، آیین ها و مراسم محلی نقش مهمی در انتقال اسطوره ها به دوره های بعدی دارند. در این میان، جادو به علت کارکرد گسترده ای که در جوامع بشری داشته است نه تنها در بسیاری از حوزه های معرفتی بشر وارد شده بلکه بازتاب دهندة بسیاری از باورهای اساطیری هم می باشد. نقش جادو و جادوگری در بازتاب و انتقال اندیشه های اسطوره ای از مؤلفه های دیگر اگر بیش تر نباشد، کم تر نیست. بخشی از جادو که با آیین های ابتدایی بشر پیوستگی دارد، با اسطوره ها در ارتباط تنگاتنگ است. در مقاله حاضر، برخی از مهم ترین اندیشه های اسطوره ای - جادویی در غزلیات مولوی به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیین های جادویی، شیوه های جادوگری، واژه ها و ترکیبات جادویی، تأثیرات آشکار و پنهان جادو بر سرشت اجسام و افراد و .... بازتابی از همان اندیشه های اسطوره ای در غزلیات مولوی است.