مسأله اصلی این مقاله این است که آیا علم فیزیک عهده دار تحقیق در خصوص موجبیتی بودن (یا نبودن) جهان است یا متافیزیک؟ در این مقاله ضمن دفاع از ادعای تقدم اصول عام متافیزیکی بر نظریه های فیزیک، ابتنای معیار موجبیت فیزیکی بر اساس متافیزیک صدرایی نشان داده می شود. در این راستا ابتدا دو ایده رونوشت کلی جهان و نیز تحول منحصر به فرد سیستم، به عنوان معیار موجبیت در سیستم های فیزیکی مورد ارزیابی قرار می گیرد و پس از نشان دادن کاستی ایده نخست در مواجهه با موجبیت پیچیده، از ایده دوم دفاع می شود. استدلال به نفع معیار مزبور، مبتنی بر آموزه های فلسفه صدرایی در بحث ضرورت علّی و اصل سنخیت، صورت بندی می شود. در انتها نیز با تحلیل موجبیت در نظریه مکانیک کوانتم و نظریه نسبیت خاص، بر اساس معیار تحول منحصر به فرد و ضرورت علّی، نشان داده می شود که بر خلاف تصور رایج از نظریه کوانتم، چنین نیست که این نظریه، ناقض معیار موجبیت باشد. همچنین از طرف دیگر، و با تفکیک بین موجبیت و پیش بینی پذیری، چنین نیست که نظریه اکیداً موجبیتی نسبیت خاص، مستلزم پیش بینی پذیری باشد.