ازنظر ابن سینا سعادت برترین چیزی است که موجود زنده درپی آن تلاش می کند. او باتوجه به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی خود، جوهر اصلی انسان را عقل می داند که با اتصال به عقل فعال و رسیدن به مرتبه عقل مستفاد، به کمال نهایی و سعادت حقیقی خود می رسد و از والاترین، بادوام ترین و بیشترین لذت بهره مند می شود. در این مقاله، پس از تبیین و تحلیل دیدگاه ابن سینا درباره سعادت، آن را بررسی و نقد می کنیم. غفلت از برخی ساحت های وجودی انسان و مؤلفه های سعادت، ناسازگاری با مبانی فلسفی، غفلت از نقش ایمان و عمل صالح در سعادت انسان و تفکیک نکردن سعادت فرد و سعادت نوع، از کاستی های دیدگاه ابن سیناست.